۲۴ ساعت

09 ژانویه
بدون دیدگاه

مخمس بر غزل

استاد شیراحمد یاور کنگورچی

استاد شیراحمد یاور کنگورچی

استاد شیراحمد یاور کنگورچی
۶ جدی ۱۳۹۰هجری خورشیدی افغانستان

 

 

 

 

مخمس بر غزل جد بزرگوارم حضرت داملا محمد ارباب محزون
تاریخ نشر دوشنبه ۱۹ جدی ۱۳۹۰ نهم جنوری ۲۰۱۲

یارم به نظر جلوه نما شد چه بجا شد
از قید و غم و غصه رها شد چه بجا شد
میل نگه اش جانب ما شد چه بجا شد
سر در رهء جانانه فدا شد چه بجا شد

از گردنم این دین اداء شد چه بجا شد

چندان زده در سینهء من با سر انگشت
خون ریز شده ناخن و دور و بر انگشت
در سینهء من یافته خون از بری انگشت
از خون دلم بسته حنا بر سری انگشت
خون دلم انگشت نما شد چه بجا شد

از تار دلم رشته کشیدست به گیسو
تیر مژه اش صف زده بر نرگس جادو
پیچانده بدور کمرش سلسلهء مو
از دود دلم وسمه کشیدست به ابرو
دود دل من قبله نما شد چه بجا شد

بگذشت جوانی و کنون غمزده پیرم
کم بین شده حالا دو چشمان مُنیرم
نه همدم شه باشم و نه یار وزیرم
میخواست رقیبم که من از غصه بمیرم
دیدی که خودش زود فنا شد چه بجا شد

صدغصه بدل بافتم از حلقهء مویش
صد دام بدل یافتم  از حلقهء مویش
صد رشته بدل تافتم از حلقهء مویش
صد عقده بدل داشتم از حلقهء مویش
تیر نگه اش عقده گشا شد چه بجا شد

کنگورچی منم دور ز عشاق فعالین
نه در غمی عشقم نه در فکر ملالین
در دست نگیرم گهی جام سفالین
محزون ز غم عشق تو افتاده به بالین
چون ماه نو  انگشت نما شد چه بجا شد
—————
فرستنده: احمد محمود امپراتور از افغانستان

 

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما