۲۴ ساعت

23 ژانویه
بدون دیدگاه

غزلی ازخـامــۀ شکستـــه

محمد عزیز « عزیزی »

محمد عزیز « عزیزی »

غزلی ازخـامــۀ شکستـــه

محمدعزیز ( عزیزی)

۲۰ – ۱ – ۲۰۱۲ لندن

تاریخ نشر دوشنبه  سوم  دلو۱۳۹۰ –  ۲۳  جنوری ۲۰۱۲

ای که تو مایلِ این خامۀ بشکسته شـــــدی!

یا که خواننــدۀ اشعــار مـنِ خسته شـــدی!

دل بُـَود منزل ومـاوای یکـی , نه دگـــران

کاش از غیر خـدا، خانــۀ دل شسته شدی

دست دل را تو به زنجیر هــوا بستـه مکن

گر تو از قیـد تعـلق بَرَهِی !، رسته شـدی

خوش برآن گفتۀ شیرین دَهَـنانی که چنان

خلــق را خنده بلب چـون  دهنِ پسته شدی

خوش بگو خوش بشنو خوش بنگر با خــوشی

خوش بُـَود لب، که ز ناخوش دهنی، بسته شدی

شعــر دارد  اثرِ خویش به خـــواننــده زیــاد

خامــه  گر بادلِ وافـــکار تو پیوستــه شــدی

ای «عزیزم» به خود وجملـه دعا  کن ، بخدا

قلبهـــا پاک چنــان روشن و پیراستـــه شدی

پایــــان

**************************

روز جمعه ساعت ۱۰ : ۱۹ – ۳۰ جدی سال ۱۳۹۰ هجری شمسی

مطابق به: ۲۵ صفر سال ۱۴۳۳ هجری قمری

برابر به : ۲۰ – ۱ – ۲۰۱۲

hmaazizi@yahoo.co.uk

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما