صبح امید
صبح امید
قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
هفتم اپریل ۲۰۱۲
باز دو باره در سرم یادِ وطن وطن بود
هر طرفش نظر کنم باغ وگل و چمن بود
خسته ی زار غُربتم رحمی نما بحال من
خدای مهربان من زخم ِ دلم کُهن بود
شورونوا برای چیست؟حادثه را نظاره کن
دشمنِ بینوای ما ، دشمنِ تو و من بود
سبزهِ باغ میهنم رنگ خزان گرفته است
بر دل مرد و زن نگر دردوغم و محن بود
ناله بس است عزیزِ من ، هموطنِ دلیر من
شام سیه گذشته است ، سپیده در دمن بود
مژده دهد « بشیر» ترا بشارتی ز میهنم
صبح امید می رسد ، مُردنِ اهریمن بود
قیوم بشیر
دیدگاه بگذارید