حملات اخیر دهشت افګنی در افغانستان
حملات اخیر دهشت افګنی در افغانستان
وسیاست کدری حاکمیت
دوکتور صلاح الدین سعیدی
۱۸ – ۴ – ۲۰۱۲
تاریخ نشر جمعه اول ثور ۱۳۹۱ – ۲۰ اپریل ۲۰۱۲
حوادث دهشت افګنی مؤرخ ۱۵ /۴ / ۲۰۱۲ درکابل و بخش ازولایات کشور به هر انګیزه وعلت که بوده ویا باشدنتیجـﮥ آن کشته شدن افراد بې ګناه و خرابی خانه، کاشانـــﮥ، تجارت، تعلیم وتربیـﮥ اولاد وطن و مردم و کشور ما افغانستان عزیز شد، درنتیجه و ماحصل آن نام دیګر جز دهشت افګنی داشته نمی تواند.
تمام شواهد و قراین موجه و منطقی نشان میدهد که درمقام اول پاکستان ازین امر واین حالت بخاطر تحقق اهداف ستراتیژیک خویش و چانه زنی با امریکا و جامعــﮥ جهانی استفاده نموده و منفعت کسب میکند. پاکستانیکه اقتصاد آن از اقتصاد پاشیدهء یونان بدتر و به جزعاید فروش خون، غم و اندوه مردم افغانستان ومردم بیګناه منطقه چیژی دیګری برای عرضه ندارد و دربیشتر از سه دههء ګذشته نداشت. پاکستان زمانی ازجهان به جزیه ګرفتن ادامه داده خواهد توانست که وضع امنیتی افغانستان غیر مستقر و شکننده بوده و ضرورت به حضور نظامی خارجی ها که سبب بحران شود، وجود داشته باشد. حملات اخیر این هدف را خاصتا درشرایط آماده میسازد که قرار کشور های جهان درماه می سال جاری درمورد بازګشت خویش ازافغانستان تا اخیر سال ۲۰۱۴ م تصمیم بګیرند. اینکه عاملین ومجریان مستقیم این اعمال دهشت افګنی هر هدف مقدس را درذهن خویش داشته باشند و یا دارند اما چنین تصورات نمی تواند و نه خواهد توانست مبرر برای کشتن انسانهای بې ګناه افغان که عملا صورت ګرفت، شده بتواند.
واما بحث من ازیک ګوشــﮥ دیګر قضیه است.
درصورتیکه مأمور بلند پایــﮥ سابقه دار سی آی ای از لندن به تاریخ ۱۵ / ۴ / ۲۰۱۲ اعلام میدارد که این وقایع درافغانستان دلایل و اسناد روشن ناکامی مراجع استخباراتی است وبه تعقیب آن شاغلی حامد کرزی رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان عینا از ناکامی کاراستخباراتی جانب افغانی و مراجع امنیتی نیرو های بین المللی حاضر درافغانستان صحبت دارد و به تعقیب آن مسؤولین دست اول امنیتی کشور ازناکامی کار استخباراتی صحبت دارند وتصدیق میدارند که ناکامی کار بود چنانچه رئیس امنیت ملی به تاریخ ۱۸/۰۴/۲۰۱۲ اظهار میدارد:
«تروریستان از پاکستان هجوم آوردهاند، مشکلات داخلی، کمبود امکانات، تجهیزات محدودنظامی، ناهماهنگی داخلی و کمبود بودجه را از عواملی برشمرد که نیروهای امنیتی نتوانستند، پیش از وقوع حملههای تروریستی، آنها را خنثا کنند..
اعمال دهشت افنګی به روز یکـشنبه در کابل، لوگر، ننگرهار، پکتیا و کاپیسا از سوی ۳۸حملهکننده انتحاری صورت ګرفته که در نتیجهی آن ۴۷تن بهشمول انتحارکنندهها کشته و ۶۵تن دیگر زخمی شدند.
آقای نبیل رئیس امنیت ملی افزودند: «چون ما درگیر جنگی هستیم که یک گروپ نیست، دو گروپ نیست، یک سازمان استخباراتی نیست، دو سازمان استخباراتی نیست، تقریبا ۲۵ یا۲۶ و بسیار گروپهای عمدهای تروریستی در پاکستان، در اینجا عملا کار خود را شروع کردهاند، تمام مدارس دینی چهار روز قبل در پاکستان رخصت شده و داخل افغانستان فرستاده شدهاند.» آقای نبیل افزود که دستګیرشده ها اقرار کرده اند که همراه شان در حدود ۲۰۰نفر انتحاری تربیه میشد که مربوط گروپ حقانی بود. ودرین حمله ها چندین ګروپ تروریستی اشتراک داشت.
آقای بسم الله محمدی این عمل را ناکامی نیروهای استخباراتی نشان داده وافزودندکه این موضوع نباید ازدید شان پنهان میماند. بدون شک این حالت را ناکامی خود دانستند.
بدین اساس سوال اساسی درین نقطه مطرح است که آیا درصورتیکه همه میدانیم طراحان اصلی آی اس آی پاکستان اند ویا پاکستان منفعت اصلی را کسب میکند و درنتیجه بخش از هموطنان ما ومنطقه و امر صلح و جامعهء جهانی قربانی سیاسیت های فتنه ګر ومزورانهء جنرالان پاکستانی شده اند ومیشوند ودرشرایط که همه میدانیم دریک جامعه تازمانی صلح پایدار نه خواهد آمد تا اینکه درستیج سیاسی از طریق مشروع تمام نیرو های سیاسی کشور نماینده نداشته باشند.
آیا نتیجه ګیری جناب رئیس پارلمان افغانستان که باید رئیس جمهور افغانستان درپالیسی مصالحـﮥ ملی ازجمله مصالحـﮥ سیاسی با طالبان ازسردقت کند یک برداشت ونتیجه ګیری بس احساساتی نیست؟
جواب مسلماکه مثبت است. به برداشت درست این حالت میرساند که مصالحــﮥ سیاسی یک ضرورت و امرحتمی است که قایمقام آن جنګ است وباید مصالحه و تفاهم سیاسی به مفهوم درست به پیش برده شود. اما سوال اساسی مطرح است که تا حال جوانب که از مصالحـﮥ سیاسی صحبت نمودن و تأکید دارند واقعا به آن باوردارند وآنرا به مفهوم تسلیمی، توهین و یا فریب مقابل استفاده نمی برند؟ شواهد نشان میدهد که چنین عدم صداقت وجود دارد ودرین رستا دهها عدمت دقت های عمدی و غیر عمدی وجود دارد.
تمام شواهد براین ګواه است که از مصالحـﮥ سیاسی به مفهوم ګذشتن از خطوط سرخ، قبول حتمی نظر مقابل، تقسیم غنایم ومالت ملت، فریب یکدیګر و به حاشیه ګذاشتن ملت ، تلاش به هرقیمت برای ادامهء حاکمیت غیر مشروع، حفظ منافع خارجیان دتناقض با منافع افغانها و…… استفاده شده است.
مصالحــﮥ سیاسی توافق براین است که به جای تفنګ و تانک بین نیرو های موجود سیاسی درجامعه این توافق مقدماتی صورت بګیرد که ملت درانتخاب نسخه و برنامــﮥ این ویا آن حزب، سازمان و حرکت سیاسی نقش اساسی وتعیین کننده داشته و مشروعیت حاکمیت ازطریق مشروع ازملت بدست آمده وباید برای زمینه سازی برای حاکمیت مردم کار عملی و مخلص صورت ګیرد.
قاطبــﮥ ملت افغان مسلمان است و انتخاب خویش را دارد. اګر واقعا احکام وقوانین اسلامی را درافغانستان عملی کردن میخواهید مطابق به اصول دیموکراتیک که دولت وحاکمیت برخاسته ازمردم و درخدمت و پرورش ارزشهای است که ملت آنرا ارزش میداند ، باید برای جوانب عملی قضایا و به این ترتیب برای دیموکراسی واقعی کارعملی صورت ګیرد.
اګر باوردارید که حرکت طالب دردیموکراسی خواهد مُرد و چیزی برای عرضه کردن به ملت ندارد، باید برای حاکمیت مردم کارکرد.
بجانیست ونه خواهد بود که ما را هیچ حادثه و مسایل مقطعی از مشی اساسی و به جای دقیق مصالحــﮥ سیاسی با قواعد تعریف شده و اصولی، باید باز ندارد وبازداشته نتواند.
لذا باز نګری بر سیاسیت تفاهم و مصالحهء سیاسی به معنای نفیه آن خطا، بې جاء، برخورد احساساتی و آب به آسیاب دشمن ریختن است. ضرورت است وباید تأکید کرد که بازنګری برمشی سیاسیت تفاهم و مصالحهء سیاسی به مفهوم صداقت درعمل، فهم درست از آن و عدم فریب درتفاهم و مصالحهء سیاسی است.
آمدیم به اصل موضوع این نوشته که حملات اخیردهشت افګنی وسیاست کدری حاکمیت جناب حامد کرزی است:
باید ګفت که از همان آغاز سیاسیت کدری حاکمیت موجود متکی بر روابط فامیلی، حزبی و سازمانی و شراکت جیبی بوده، نسخه های جنګ سرد و تعصب آن نسخه ها عملی شده و اصل شایستګی یا اصلا درنظر ګرفته نه شده و یا هم درمقام سوم و چهارم قرار داده شده.
درنظام دیموکراتیک ودولتداری خوب قاعده چنین است که پُست های دولتی به پُست های ۱/ فنی و مسلکی و پُست های ۲/سیاسی تقسیم میشوند. پُست های مسلکی به اساس لیاقت، فــن ومسلک انتخاب ګردیده و تغییرحکومت ها به عزل ونصب این سرمایهء ملی ومسلکی هیچ تأثیر اساسی ندارد وباید نداشته باشد.
درافغانستان وحاکمیت جناب ح کرزی عملا دیده شده که پُست های سیاسی و مسلکی به اصول غیر ستندرد وبه اساس مصلحت ها انتخاب وانتصاب صورت ګرفته. درموارد معین درانتخاب وانتصاب معین درپُست معین حکومت جناب حامد کرزی عوض نتایج عملی انتخابات که درآن افغانستان با تقلب حاکمیت همراه بود به نام انتصاب مصلحتی و برخورد مصلحتی نام ګذاشته شده و به نحوی قیاسی ازین موضع دفاع میشود. اما درعمل بدون داشتن برخود اصولی با کوته نظری عمل صورت ګرفته ونام آن را مصلحت ګذاشته اند. دقیق چنین است که هرګونه تخطی از اصول قبول شده درین راستا جدا مضربوده و زیان ها قصیر المدت وطویل المدت دارد.
حاکمیت جناب ح کرزی تحت این نوع مصلحت مشکلات بس عظیم و بزرګ را برای کشور خلق کرده که پُست های دولت معیین را که باید سیاسی نباشند به افراد قوم ګرا، منطقه ګرا و متعصب اهدا کرده تا درد سر خویش را درین مقطع کم کند.
این حلقات درده سال ګذشته توانسته اند که با سیاسیت های تنظیمی و محدود خویش مراجع دولتی را باید تخصصی و تحت نظر قانون عمل کند ومنافع علیا کشور را درنظر ګیرند برعکس محل فعالیت و تبلور حزبی ومنطقوی خویش نموده و ملی بودن آنرا به یقین نفیه میکنند.
دولت زمانی موفق است که مردم آنرا یک موجود تجرید شده و خارج از خود نه پنداشته بلکی از خود بدانند. اما درکشور ما به اثر بې کفایتی ها و اجراات عدم مشروع و غیر قانونی درین راستا تخلفات صریح صورت ګرفته.
واما اصل موضوع کدری مطابع عنوان:
دریک مسأله و نظام که مسؤولین امور و مسؤولین درجه اول امور از ناکامی و بې کفایتی خود جانانه اعتراف کنند و چنین شهامت را داشته که به ناکامی خویش اعتراف بدارند درین صورت دولت و حاکمیت مکلف است که درهمچواداره برعلاوه دیګر تدابیر تغیرات کدری وارد کند و مسؤول دست اول را از وظیفه سیکدوش نماید.
اما تمام شواهد نشان میدهد و ګمان برین است که به این اصول دولتداری و این سیستم دولت داری که مسؤولین ناکامی ها باید مجازات و موفقیت باید مکافات شود برای حاکمیت امروز جناب حامد کرزی مطرح نیست و یا اصلا نا آشنا است.
لذا درین صورت مردم افغانستان همان خرګوش های لابراتوار های خواهند ماند که که نتایج آن از قبل توسط افراد و لابرانت های نابکار به پیش میرود و این خرګوشهای لابراتواری برای قربانی بې نتیجه وناکام بیشتر خواهندرقت و قربانی خواهند داد.
ای وای برحال این ملت بیچاره و بلاکشیده. پایان
دیدگاه بگذارید