مُهرِغلامی
به استقبال شعرِشفیق احمد «ستاک»سروده شد
محمد اسحق «ثنا»
از ونکور کانادا
تاریخ نشر جمعه دوم سرطان ۱۳۹۱ – ۲۲جون ۲۰۱۲
مُهرِغلامی
هرگز به کسی در دلِ خود کینه ندارم
با دشمن خود کینه ای دیرینه ندارم
قانع به کم و بیشم و از شکوه بدورم
خاکم هوسِ قدرتِ پارینه ندارم
بیجا نزنم خیز به اینجا و به آنجا
من عادت این کارچو بوزینه ندارم
شادم که به زهد و به ریا نیست مرا کار
دستار و چپن جامه ای پشمینه ندارم
من دستِ خسان را نکنم بوسه به هر مُلک
من مُهرِ غلامی به سرِ سینه ندارم
من رختِ قناعت بَتنِ خویش کشیدم
در کهنه لباسم گذرِ پینه ندارم
بردوست رَسم بوسه زنم رویِ نکویش
من کار به پنجشنبه و آدینه ندارم
جُزعشقِ خدا مهرِ وطن همچو «ثنا» من
گنجی بسزا هیچ درین سینه ندارم
محمد اسحق «ثنا»
دیدگاه بگذارید