نمیه راه درد دل
نمیه راه درد دل
هاشم حبیب زاده
۱۶ – ۷ – ۲۰۱۲
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۹سرطان ۱۳۹۱ – ۱۹ جولای ۲۰۱۲
اول از زیر چشمت تو نگاه کردی
– سپس نوکر شدی و حیا را زیر پا کردی –
و روزی شد که طوق غلامی ات را طلا کردی
– توکه از گرمی آه جد من دود میگشتی –
زآهنگ رکاب اسب او فرسود میگشتی –
به طفل شوخ و شیطان خودت در بستر خواب
– پتان میخواندی ومانند موش خمود میگشتی
-توای هم درب پست و پلید و ناخدا
– توای برده یی پیرنگی و ای مایه یی شر و گناه –
چه میدانی که روزی توام بادار خواهی شد ؟
خوب میدانم که
کی را کور و کر کردی –
حلقه کردی به گوشش
باز بارش مثل خر کردی
– خانه ام ویران ومکتبم را شعله ور کردی-
و حالا شوق پادشاهی را در سر
میپرورانی تو ؟
تو گردر شرق من هستی و یا در غرب من باشی
– چه در کوه های من باشی
ویا دریای من باشی –
چه در منزل چه در ماوا
و یاهم سگ خونخوار سرراه من باشی
دیری نخواهد بود
سرت را پابوس قدوم مادرم سازم-
تنت را لحاف گرم و داغ طفلکم سازم
– استخوانهای وجودت زشت و سیاهت را
پایه های استوار بسترم سازم –
وازمو های سر چرب بوی ناک تو
پاپوش گرمی عسکر میهنم سازم-
ای دشمن جان خواه من
با تو عهد میبندم
به گوشت باز صدایش زنده خواهم ساخت
– به چشمت
تصویر دستار بزرگش پاینده خواهم ساخت –
و
بر فراز کوه غرور شاهدخت تو
رباط مرکبی جانانه خواهم ساخت
حبیب زاده
دیدگاه بگذارید