ادبیات دری
تاریخ نشر سه شنبه ۱۴سنبله ۱۳۹۱ – چهارم سپتامبر ۲۰۱۲هالند
ادبیات دری
قسمت دوم
اصول نشانه گذاری
سید همایون شاه (عالمی)
۳ سپتمبر ۲۰۱۲ م
افغانستان
و اینک بخش دوم کتاب اصول نویسندگی را که آقایی عبدالقیوم (قویم) نگاشته اند و پسر شان آقایی فهیم (قویم) به چاپ رسانیده اند، به دسترس علاقمندان قرار میدهیم.
اصول نشانه گذاری:
همان طوری که قبلاً تذکر دادیم، نقطه گذاری در انشاء و نویسندگی یکی از اصول بسیار مهم وآن عبارت از کار برد یکدسته نشانه ها و علامه ها در نوشته به غرض وقفه در آواز و بهتر فهماندن مقصود است. هدف مهم نشانه گذاری، صراحت و وضاحت مفهوم جمله ها، فقره ها و عبارات است. اصول نشانه گذاری می نمایاند که کلمه های یک جمله چگونه پهلوی هم قرار بگیرند تا معانی آنها به آسانی فهمیده شود. درین مبحث مطالب ذیل را مطمح نظر قرار میدهیم:
پراگراف:
بعضی از محققان به جای آن ، کلمۀ (بند) را به کار برده اند، هر نوشته یی معمولاً از مطالب گوناگون و متعدد تشکیل یافته و خواه نا خواه قابل تقسیم به بخشها و اجزایی چند است. هر بخش را میتوان (بند) نامید. در حقیقت (بند) مجموعه یی است از چندین جمله و عبارت که بر روی هم مطلبی را روشن بیان میکند.
بدیهی است که اگر نوشته را به (بند) ها یا پرگراف ها تقسیم کنیم ، خواندن و فراگیری آن آسانتر میشود.
نشانۀ آغاز (بند) آنست که از سر سطر شروع شود و حدود یک و نیم یا دوسانتی متر از سطر را نیز رها سازیم تا آغاز مطلب تازه ، مشخص شود.
چون در هر صفحه حاشیه در نظر گرفته میشود، به این ترتیب عرض حاشیه آغاز (بند) به فاصلۀ بیشتر از کنار صفحه میباشد.
ویرگل یا کامه (،):
جهت توقف مختصر در خواندن جمله ، به خاطر تغییر صوت یا تصریح مفهوم به کار برده میشود. با این نشانه از تکرار دو حرف عطف یا ربط (واو) و (یاء) بی نیاز میشویم و با کمک آن میتوانیم چند کلمه یا جمله را به دنبال هم بیاوریم، به ترتیبی که رابطۀ نحوی به روشنی برقرار بماند و بصورت مشخص در موارد ذیل به کار میرود:
نخست – برای جدا کردن جمله ها و یا عبارات (گروه کلمه ها) به کار برده میشود که صورت یک لست یا فهرست را داشته باشد؛ مانند: { واضح است که نوشته خوب، باید طرز بیان بی تأثیر، یک نواخت، مأیوس کننده و کسالت آور نداشته باشد. اگر میخواهی راجع به چگونگی فن نویسندگی معلومات بیشتر به دست آوری، باید کتابهای مرجع را بخوانی، یاداشت های مورد ضرورت را جمع آوری کنی، بعضی از نکات مهم را به حافظه بسپاری، آنگاه میتوانی به طور عملی به کار نویسندگی شروع کنی}. و نیز برای جدا کردن وقفه ها و کلمه ها به کار میرود.
دوم – برای جدا کردن دو یا سه بخش یا عبارت های یک جملۀ سادۀ منشعب، استعمال میشود؛ مانند: در یکی از آن دو جمله، دو اندیشه را به وسیلۀ حرف عطف با هم پیوست کرده ایم. و یا ما همیشه زیر شعاع آفتاب گرم، در وادی علف های رنگارنگ ، یکجا میزیستیم.
سوم – برای جدا کردن کلمه های خطاب در جمله استعمال میشود؛ بطور مثال: برادر عزیزم ، این بار نامه ات دیر تر برایم رسید.
ویر گل نقطه دار (؛)
برای مقاصد ذیل به کار برده میشود:
نخست – به غرض جدا کردن دو فقرۀ درازی که هر یک از آن فقره ها با ویر گل جدا شده باشد؛ به حیث مثال: امروز بعد از ظهر، اگر ممکن باشد، احمد می آید، و اگر آمدنش امکان نداشت، بدون او خواهیم رفت.
درخت مایۀ گوارایی محیط است؛ نگذارید کسی شاخه هایش را بشکند.
دوم – برای جدا کردن فقره هایی که شکل لست را داشته باشد به کار میرود؛ مانند: او بسیار کار میکرد؛ آرام و قرار نداشت؛ از راه کسب و کار سرمایه یی به دست آورد و زندگی اش را رونق داد.
سوم – مورد استعمال دیگری آن وقتی است که در یک جمله مثال آورده شود و در این حال پیش از ذکر کلمه های (مانند، مثلاً، به طور مثال، به طور نمونه….) حتماً ویرگل نقطه دار به کار میرود.
نوت: برای کسب معلومات در بارۀ استعمال ویرگل نقطه دار رجوع کنید به نگارش ولی رحیمی (اساسات نگارش)، انتشارات پوهنتون کابل در ۱۳۶۲ خورشیدی ص۲۲۷. و نگارش منوچهر دانش پژوه (گزیده های نظم و نثر فارسی ، انتشارات دانشگاه طباطبایی تهران چاپ ۱۳۷۴ خورشیدی صفحات ۲۱۵ – ۲۲۷ .
شارحه (:)
نخست – در مورد نقل و قول دیگران پیش از علامۀ اقتباس یا علامۀ نقل و قول استعمال میشود؛ بطور مثال: اوگفت: (مقصودت را فهمیدم).
دوم – در مورد تشریح و تفصیل یک مطلب در ضمن جمله استعمال میشود؛ مانند: از جمله کتابهای خواجه عبدالله انصاری، این ها را میتوان ذکر کرد: طبقات الصوفیه، مناجات نامه، زاد العارفین ، الهی نامه ، کنزالسالکین، رسالۀ دل و جان …..
سوم – پس از عنوان کوچک کنار صفحه استعمال میشود، عنوان خورد که سطر به دوام آن نوشته شود.
چهارم – پس از کلمه های ( مانند، چون، مثلاً، به حیث مثال…..) یعنی پیش از نوشتن اصل مثال، به کار میرود.
پنجم – وقتیکه برای توضیح یک مطلب ، چندین مثال آورده میشود یا بعد از مثال اول ، زمانیکه کلمۀ (یا) را می نویسیم ، بعد از آن، شارحه بکار میرود.
نقطه (.)
در آخر جمله هایی که سؤالیه و ندائیه نباشد، می آید و نشانهء پایان یافتن جمله و علامت وقف کامل است و در پایان هر جملۀ خبری و انشائی ( امر و نهی) نیز می آید. بعد از مخففات نیز نقطه گذاشته میشود؛ مانند: امروز هوا گرم است. امسال سال ۱۴۲۱ ق ، ۱۳۷۹ ش و ۲۰۰۰ م است.
دش یا خط فاصله (-):
نخست – پس از شماره های تقسیمات اولی موضوع استعمال میشود.
دوم – به غرض توضیح یک کلمه یا عبارت به کار برده میشود؛ مانند: کوهنوردان – که اشخاص پرتلاش و با جرأت میباشند – از بالا رفتن به صخره ها و قلل مرتفع ، هراسی ندارند. فقره یی که بین دو خط فاصله می آید، نوعی از معترضه میباشد.
سوم – ممکن است خط فاصله (-) صرف یک بار در جمله استعمال شود؛ به حیث مثال: نباید جمله های ما در نوشتن به صورت ماشینی ساخته شود؛ باید از جمله ها رشد کند و بزرگ شود – بدان سان که نباتات نمو میکنند و بزرگ میشوند.
چهارم – در دیالوگ (مکالمۀ دونفری) ، داستان یا نمایشنامه، وقتیکه از گوینده به تکرار نام برده نشود، پیش از گفتار هر متکلم که در سر سطر نوشته میشود ، خط فاصله میگذارند و در این صورت اگر گفتگو مسلسل باشد ، احتیاجی به استعمال قوس کوچک نیست، مثلاً : پدری از پسر خورد سال خویش که به تازگی شامل مدرسه شده بود ، پرسید:
– درس هایتان شروع شده است؟
– بلی.
– در کدام صنف استی؟
– در صنف اول الف .
– آیا کار خانگی ات را انجام میدهی؟
– بلی.
پنجم – برای نشان دادن دو سنه ؛ مثلاً : آن عالم شهیر میان سالهای ۴۳۰- ۴۹۸ ق زندگی میکرد.
ششم – برای نشان دادن فاصلۀ دو شهر؛ مثلاً : کابل – جلال آباد ( یعنی کابل تا جلال آباد)
هفتم – برای نشان دادن صفحات کتاب در مآخذ؛ مثلاً: اساسات نگارش ص ص ۲۲۹- ۲۳۰ یعنی از صفحۀ (۲۲۹ تا۲۳۰ ) .
ندائیه (!)
نخست – پس از کلمۀ ندائیه به کار میرود؛ مثلاً : ای پسر!
دوم- برای اظهار خوشی؛ مثلاً اوه ، از دیدن شما بسیار خوشحالم!
سوم – برای تعجب ؛ مانند : عجب سخنی !
چهارم – برای اظهار تأثر؛ مثلاً: دریغا! افسوس! آه!
پنجم – گاهی برای شوخی و استهزاء به کار برده میشود
تبصره : کار برد چندین ندائیه یا چندین سوالیه درست نیست. فرضاً اگر جمله هم سؤالیه و هم تعجب آور یا شوخی آمیز باشد، میتوان پس از یک علامت سؤال ، یک علامت ندا را استعمال کرد.
قوس کوچک یا علامت نقل و قول ( قوس ناخنک) « » :
نخست – برای نقل و قول مستقیم؛ مثلاً او گفت : « مقصودت را فهمیدم».
دوم – برای نشان دادن بعضی نامهای خاص (اشخاص، اشیاء امکنه….) به کار میرود ؛ مانند: « کیمیای سعادت» را چندین بار خواندم.
سوم – اگر نویسنده ، کلمه یا ترکیبی را در معنای غیر حقیقی ، یعنی معنای مجازی به کار برد، آن را میان قوسهای کوچک قرار میدهد.
چهارم – کلمه های نا آشنای خارجی ، کلمه های محاروه یی یا عامیانه و بعضی اصطلاحات فنّی و تخنیکی را نیز در صورت ضرورت در میان قوس کوچک میگیرند.
قوس ( ):
به صورت کلی و عمومی، فقره ها و جمله های معترضه که ارتباط دستوری مستقیم با کلمه ندارد، در بین قوس گرفته میشود؛ مثلاً: لطفاً به مارکیت سبزی برو (میدانی که در کجاست) و ضروریات خانه را بخر و با خود بیار. همچنین حروف و اعدادی بین این علامت می آید که یک سلسله مطالب را در ضمن بیان موضوع به صورت مادّه وار نشان دهد؛ به طور مثال: (۱) بررسی پروژه های جدید، (۲) ابراز نظر در باره پروژه های سابق (۳) ترتیب پلان کار امور انجام نشده، شامل آجندای جلسۀ آینده خواهد بود، دیگر اینکه شماره های تقسیمات دومی موضوع، معنی یا شرح کلمه ها ، سنه ها و مآخذ در بین قوس گرفته میشود.
قوس در تحقیق و چاپ متون قدیم نیز به کار میرود؛ مثلاً هنگامیکه نسخۀ خطی را چاپ میکنیم و معتبر ترین و صحیح ترین نسخۀ قلمی را اصل قرار میدهیم و آن را با نسخه های قلمی دیگر مقابله میکنیم ، فرضاً اگر این نسخه هم افتادگی های داشته باشد، آن افتادگی ها را از روی نسخه های دیگر تکمیل میکنیم و در بین قوس میگیریم.
قوس کلان یا قوس ایستاده [ ]:
این یک شکل خاص قوس ( ) است و صرف زمانی استعمال میشود که برخی از مطالب اقتباس شده قابل معنی کردن یا شرح یا مقتضی تذکر، افزایش و تکمیل کردن باشد، قوس کلان در تحقیق و چاپ متون قدیم برای افزودن مطلبی ضروری از طرف ناشر یا مصحح به کار میرود و در زبانشناسی نیز جهت ثبت مورفیمها و اصوات، از آن استفاده میشود.
علامت انصراف (…):
در مورد حذف یک یا چند کلمه یا قسمتی از یک عبارت که برای دیگران آشکار باشد یا ضرورتی برای نوشتن آن نباشد و یا چیز های که از بعضی رهگذر قابل نوشتن نباشد، آورده میشود. باید گفت در میان جمله سه نقطه (…) و در آخر جمله چهار نقطه (….) گذاشته میشود؛ زیرا در آخر ، نقطۀ آخر جمله نیز به آن افزوده میشود گذاشتن نقطه ها برای انصراف بیش از این تعداد درست نمیباشد.
ستاره ( * ):
این علامه برای توضیح یک مطلب مربوط به متن (علاوه بر شماره ها و عدد ها) به کار میرود. گاهی در پا ورقی به عوض شماره و عدد، یک ستاره نزدیک به هم استعمال میشود. برای جدا کردن بخشهای داستان یا موضوعات طولانی نیز به کار میرود.
سؤالیه (؟):
در اخیر کلمه، فقره و جمله یی که شکل سؤال و پرسش مستقیم (نه غیر مستقیم) را داشته باشد، استعمال میشود. اما در سؤال غیر مستقیم سؤالیه گذاشته نمیشود ؛ مانند: از او پرسیدم که چی وقت امتحانات شروع میشود. هر گاه کلمه یی ، مطلبی در موضوع مورد تحقیق و کار های علمی برای محقق نا معلوم باشد یا غلط به نظر برسد، در مقابل آن علامهء سؤال میگذارند.
ادامه دارد
—————————————
نوت : در قسمت سوم مطالبی «در باره نویسندگی» را که باز هم اقتباس از اثر (اصول نویسندگی) نوشته پوهاند عبدالقیوم ( قویم ) میباشد، تقدیم شما خوانندگان محترم مینمایم.
همچنان تماس ها با دپارتمنت پشتوی فاکولته ادبیات کابل براقرار شده است که ممکن است بزودی انشالله بخش ادبیات پشتو نیز به همین ترتیب به خوانش هموطنان عزیز قرار بگیرد من هنوز هم موفق نشده ام تا با آقایی (قویم) تماس بگیرم تا نظریات ارزشمند ایشان را ضمیمه عنوان (ادبیات دری ) نموده و به خوانش هموطنان برسانم.
سید همایون شاه (عالمی)
۳ سپتمبر ۲۰۱۲ م
دیدگاه بگذارید