آزادی
تاریخ نشر دوشنبه ۲۰سنبله ۱۳۹۱ – دهم سپتامبر ۲۰۱۲ هالند
آزادی
نعمت اله پژمان
هرات – افغانستان
*****
نوشتم اعتراضم را دهانم مُهر-کاری شد
صدایی در گلو پیچید و آنسو انتحاری شد
خیابان ها مرا بردند به استقبالِ آزادی
دل از وابستگی کندن میان شهر ساری شد
خدا گفتم، خدا گفتم؛ خدایی ها مرا کشتند
رفیقِ اعتراضاتم خیابان های جاری شد
قناری ها سرودند: عشق !، آزادی! ولی آخر
نصیبِ سینه های شان عزا و داغداری شد
از آن پس مرتدی بودم که هر چه داشتم، یکجا
حرامِ لقمه ی نانِ قروتک های قاری شد
من از مردن نترسیدم منی که دست های من
هزاران دفعه از خونِ گلو گاهم اناری شد
نوشتم سبز، آزادی ! نوشتم سرخ، آزادی !
همین آزادگی هایم سرآغازِ قناری شد
لینک این غزل با صدای شکیب مصدق در یوتیوب:
دیدگاه بگذارید