ضربِ شلاق
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۳سنبله ۱۳۹۱ – ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲ هالند
حسن شاه ” فروغ “
۱۰ / ۹ / ۲۰۱۱ لندن
ضربِ شلاق
****
مُستمندعشق سردرپای جانان بشکند
شـانـه درپیچ و خمِ زُلفِ پریشان بشکند
سُرمه را بردیده گان خویش دایم جامده
نرگِـست آزرده دارد، دل زِ مهمان بشکند
همچو شبنم قـطره بَـرروی گلابت دایـما
اشکِ نومـیدی مـبادا تیرِ مژگان بشـکند
عشق را باید زشمع آموختن درعاشقی
لشکرِ پروانه در پایش دل و جان بشـکند
ضربِ شـلاق ذلیخا اعـتبارِ یوسف است
لُطفِ خالق هرکجایی دَربِ زندان بشکند
از نـیسـتـان وطـن فـریاد هـا آیـد بـگـوش
بشکند دستی که نیهایِ نیستان بشکند
دردفاع خاکِ خود ثابت قدم باش هموطن
باگسُستِ زندگی هرعهد وپیمان بشکند
ازغرورِحُـسن پُشـتِ پا مَـزن بَـر عاشقان
وَرنه از کِـبرَت، بـپا خـارِ مُغـیـلان بـشکـند
آفتابِ حُسنِ خوبانرا غروبی در پی است
ازفروغ صبح صادق شامِ هجران بشکند
باتقدیم احترام فروغ از لندن
دیدگاه بگذارید