پیکر تراش پیر
تاریخ نشر سه شنبه دوم اکتوبر۲۰۱۲ هالند
صادق پیکار
پیکر تراش پیر
******
به بت سرای دلم مریم سپیدی بود
ز مر مر ملکوتش خدا تراشیده
تنش ز وسوسه خالی ، لبان یخ زده اش
نه بوسه دیده و نی همچو غنچه خندیده
***
شبی ندای غمینش به گوش من می گفت
که در تراش خدا عیب بود و نقصانی
دلم ز عشق تهی مانده است و افسرده
کجاست گر می آغوش و لمس پستانی
***
بیا مرا بتراش و ز نو مرا بتراش
لبان یخ زده ام وا به بوسه هایت کن
به خلوت شب تنهایی ات ببر یک شب
تنم پر از شرر موی سینه هایت کن
***
به کار گاه خیالم شبی تراشیدم
ز پیکرش تن پر عشوه و فریبنده
ز لاله وام گرفتم تبسمی به لبش
ز شب دو گیسوی مر غوله دار و ژولیده
***
هوس به ساغر چشمش نشاندم از چشمم
تبش فزون شد و دستش به سینه ام لغزید
لبان تشنۀ اورا به بوسه وا کردم
ز بوس و گرمی آغوش من تنش لرزید
***
به بر کشیدم و گرمش نمودم از نفسم
به قله های پر از لذتش رها کردم
دریغ و درد که پیکر تراش پیرم و هیچ
خدا نکرد من هر چند خدا خدا کردم
صادق پیکار
این شعر را برای مرد پیری یعنی که خودم(٧٣ سأله) سروده ام، اگرخواننده محترم پسندید خوش میشوم واگر بد گفت هم خوش می شوم.
أکتون إز این بهتر سروده نمی توانم. تنها توانستم آنرا به ٢۴ ساعت اهدا کنم.
بسیار ظریف و لطیف سروده اید آقاى پیکار.
چقدر شرینه! الهی سلامت باشید شاعری زنده دل و خوش کلام!
جناب پیکار گرامی درود بر شما
شعر ناب و پر از آب و تاب تان چنان زیبا و دلنشین است که جدا زبان من بر وصفش قاصر میماند . ظرافت ها و خیالپردازی های بسیار ظریفانه ی که به کار برده اید توان هر دستی و رسایی هر قلمی دارنده ی آن نمی تواند باشد .
امیدوارم که اشعار زیبای دیگری هم از شما درین پنجره ی پر ازصفا سایت وزین ۲۴ ساعت به خوانش بگیریم و لذت ببریم.
موفقیت های بیشتر تان را تمنا میکنم
با حرمت
صالحه وهاب واصل
با سپاس نهایت صمیمانه به شعرای نازنین هر یک شریف جان حکیم، شهلا جان ولی زاده و صالحه جان واصل به عرض میرسانم که تشویق های شان انقدر مؤثر بود که بدون معطلی چکامه کوچکی را، نظر به فر مایش صالحه جان، انشا کردم و به پنجره ۲۴ ساعت فرستادم.
با تجدید تعارفات دوستانه
صادق پیکار
خیلی برایتان خوشحالم جناب پیکار گرانقدر و خوشا بحال ِ تان!
جناب محترم آقای پیکار! از سروده ای زیبا و دلنشین تان جهانی سپاس ، سعادتمندی وسرفرازی شما را آرزومندم. با عرض حرمت