وای از دست شوهر
تاریخ نشر شنبه ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
صادق پیکار
وای از دست شوهر
*******
شوهرم مست و خراب است خداپرده کند
شکمش مشک شراب است خدا پرده کند
شامهایش همه در پوکر و محفل بازیست
روز ها خور زده خواب است خدا پرده کند
می خورد بنگ و مفرح و چرند می گوید
شب و روزم به عذاب است خدا پرده کند
دود سیگار پی اندر پی وچرس و بنگش
همه قمچین شراب است خدا پرده کند
زن و فرزند و را “دخلک” پول باشد و بس
پشت می پا به رکاب است خدا پرده کند
نشه آید همه شب، کوچه و راه نشناسد
سر و پا مثل دواب است خدا پرده کند
نیمه شبها در یخچال به جا ی تشناب
می گشاید که ” کمود آب ا ست” ، خدا پرده کند
شغل بیکاری وی نشه و همجنس بازیست
هم نشین هاش همه خانه خراب است، خدا پرده کند
درحضورش سخن چون و چرا نتوان گفت
بسکه او زشت و بی آب است خدا پرده کند
همسرش را ندهد دست تعاون هر گز
پشت بیگانه کباب است خدا پرده کند
چکنم چاره ندارم که اسیرم کرده
شوهرم بی خرد و بی کتاب است خدا پرده کند
جای خوابم اگر عوض بکنم مصلحتی
شرع گوید:” نه صواب است” خدا پرده کند
با همه هرزگی و زشتی وبد کرداری
خدمتش فرض و ثواب است!؟ خدا پرده کند
صادق پیکار
چه شرینه با قدری سوز در میان! اشعاری تان خوشم میاید جناب پیکار،حقیقت را در بر دارند،حقایقی که به اکثریت مهم نیست. ممنون از احساس خوب تان..!
زن وفرزند به وی ” دخلک پول ” بأشد وبس
……….
نشه آید همه شب کوچه ودر نشناسد
………
نسمه شبها در تشناب به جائو یخچال
……
می گشاید که شراب است ….
…….
هم نشین هاش خراب است….
….
شوهرم که بی کتاب است…..
…………………….