چند دوبیتی
تاریخ نشر سه شنبه ۲۳ اکتوبر ۲۰۱۲هالند
روئین “رهنوش”
چند دوبیتی
***
مرا از پهنۀ چشمت عبوریست
رسیدن تا مدارت راه دوریست
تو میدانی مسافت را که خورشید
ازانجا تا دلم صد سال نوریست
***
صدا بسیار محکم میسراید
خیابان قهقۀ «بم» میسراید
«فقیری» از میانِ آتش و خون
بگوش ِ جاده ماتم میسراید
***
غزل یعنی خیابانِ نگاهت
و یک دامن تخیل فرش راهت
ویا آنشب که پیهم میسرودی
به ریتم ِ بوسه هایم شعر ِ آهت
***
نفس دور ِ گلویش درد میشد
خیالستانِ سبزش زرد میشد
سراسر غرق در امواج یک شعر
نمیدانست چایش سرد میشد
***
زمین از فتنه چنگیز پُر شد
طیبعت در خودش خون نیز پُر شد
پریشان برگ ها در شاخ یعنی
فضای باغ از پاییز پُر شد
روئین “رهنوش”
همه چه شرینند آقای رهنوش،مؤفق باشید!
رهنوش عزیز,
در جوانی راهی را پیموده اید که بزرکسالان هنوز در نیمه آن تقلا دارند.
دوبیتی های تان زیبا، دلنشین وبکر است.
سلامت باشید
صادق پیکار
سپاس از شما خواهر گرامی بانو شهلا و جناب پیکار صاحب بزرگوار…همواره با شادمانیها باشید. مدیون تان
روئین “رهنوش”
خواهش میکنم! سبک و ظرافت در تخیلات تان خیلی جذاب است. الهی سعادتمند باشید و مؤفق!