فریادها
تاریخ نشر جمعه دوم نوامبر ۲۰۱۲هالند
قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
بیست و هشتم اکتوبر ۲۰۱۲
فریادها
قیوم بشیر
سینه ام آکنده از دردِ وطندارِ من است
غصه های میهنم همواره پندار ِ من است
کاش می شد تا دوای دردِ غربت می شدم
درد ها بر گردنم چون حلقهِ دارِ من است
می درند با تیرِ دژخیمان جنایت پیشه گان
قلب های هر مسلمان را که دیندارِ من است
آخر ای فریاد ها از سینه ام بیرون شوید
مشتی دردی گشته ام بغضی جلودارِمن است
در مسیر زنده گی پست و بلندی ها بود
کمکی خواهم«بشیر» من زانکه دادارِمن است
قیوم بشیر
هر که در فکر وطن باشد دو چشمم جای اوست
غمشریک و یاورو همفکرو همکار من است
در غزل های بشیر عشق وطن دارد رقم
شعر هایش مرهم زخم دل زار من است
قیوم جان سلام!بسیار عالیست موفق باشید.
تا غلامِ اجنبی در رسِ دربارِ من است
اِنتحاری هر طرف در شهروبازارِمن است
واقعأ زیباست و پیچیده با احساسات گرم!!!
شربت و نوشابه بَر دردِ وطن،داری «بشیر»
هرکلامت نسخه بَر این جان بیمارِ من است
فروغ
درود به شما جناب بشیر گرانقدر!
غزلسروده هایتان هم بگونۀ دوبیتی های که میسرایید دلنشین و مملو از حس شاعرانه و عاطفه گرایست.
روئین “رهنوش”