پیکر خورشید
تاریخ نشر پنجشنبه هشتم نوامبر ۲۰۱۲هالند
شریف حکیم
اکتوبر ۲۰۱۲
سیدنی – آسترالیا
*** پیکر خورشید ***
گفتم امشب خانۀ ما روشن است
این چراغِ کیست میسوزد در آن
گفت برقِ مرمی و خمپاره ها ست
خیره گردانیده چشمِ آسمان
گفتم از آن روزگارانم بگو
کز محبت سینه ها آگنده بود
زندگی بس ساده و بی ماجرا
سفره ها خالی ، به لبها خنده بود
گفت اندر سینه ها جز کینه نیست
گریه می بارد ز ابرِ خنده ها
زندگی افسانۀ جز درد نیست
دردِ غربت ، دردِ دوری های ما
گفتم از آن خواهر ، از آن زن بگو
آنکه زیر سنگِ وحشت جان سپرد
در گلویش بفض ترکید و ز درد
برلبش حرف و ، سخن در سینه مُرد
گفت آن خواهر گناهش عشق بود
در دلش مهرِ کسی پرورده بود
بیخبر از چشمتنگی های دهر
خلوتی با یار تنها کرده بود
گفتم از آن نیک مردانم بگو
از همان روشندلانِ سینه چاک
در میانِ گریه فهمیدم که گفت
پیکرِ خورشید خُفته زیر خاک
شریف
دوست گرامی آقای حکیم سلام!
واقعاْ سروده زیبا و با معنی سروده اید. موفق وسلامت باشید.
مهدی بشیر
آقای حکیم درودوسلام برشما
زیبا پُر محتوا با سوژه های دلپسند سرودید
سلامت باشید
زیباست جناب آقای حکیم،خوش شدم از شما دوباره میخوانم،به سلامت!
Sharif jan aziz, bilsyaar aali mesle hamisha, keep up the great work
چهار پاره هایی زیبا ، شیوا و پر معنی ست
از مشوقین أرجمند و گرامى مهدى بشیر ، آقاى فروغ ، خانم ولیزاده ، ولى جان عالمى ، و جناب توکل هردوى یک جهان ممنون. همین تشویق هاى شماست که مرا جرأت و قوت نوشتن میدهد
شاعر گرامی جناب حکیم،شما لیاقت تحسین را دارید،لطفأ بخود قدری بالیده و بیشتر و زیباتر بدرخشید.به سلامت!