شب فـــــــــراق
تاریخ نشر دوشنبه ۱۹ نوامبر ۲۰۱۲هالند
احمد رشاد “زریر”
شب فـــــــــراق
ای که قلب من بسوزد همه سان برایت امشب
به دلم طلوع کرده هوس وهوایت امشب
گوشم آرزوکند تا شنودصدایت امشب
ملک خیال عقلم نکند رهایت امشب
جانم این امید دارد که شود فدایت امشب
توزمن خبرنداری وبه خواب نازهستی
من درین وثاق پایان وتودرفرازهستی
زغم وعناوتکلیف که بی نیازهستی
درحریم ویژه گی ها توجهان رازهستی
من به فکرتم زاول تابه انتهایت امشب
آن دوکاسه شراب ولب لـعل گون ومستت
ابروان دم مارومژهء هواپرستت
نازوعشوه های باشرم وسـری همیشه پستت
به سمای دورپروازکند دلم زدستت
سرم انقلاب کــرده زمن انزوایت امشب
زانکه واپست بدیدم تنم ازقیام افتاد
قلبم ازتحرک ایستادوزانتظام افتاد
سرنوشتم ازسحرگه آمد و به شام افتاد
ذ هن پخته ام دریغابه حریم خام افتاد
رحم کن به من که ناگه میرم ازقفایت امشب
همه روزاگربیبینم دیده گان میزبانت
که کند بساط هموارازتبسم لبانت
برسد مراجراهت زکمان ابروانت
نکند وروددربم غلط آگه گمانت
من نبودم اینچنین بسته ومبتلایت امشب
زیباست آقای زریر،مُوفق باشید!
رشاد جان قند بسیار زیبا سرودی امید وارم که همیشه قلم تان درعرصه سرودن شعر وادبیات پارسی دری روان باشد این سروده زیبای شما مرا به یاد ده سال قبل انداخت ومن اگرچه شا عرنیستم ولی درمجوع علاق ام به شعراست خداکند که همیشه سبز باشید وعمر جاویدان ازخداوند منان برایتان استدعادارم باز هم یک درود برایتان میفرستم
سپاس از بانو”ولیزاده”و “سرغیلانی”گرامی.
زریر عزیز ازت امیدواری زیادی دارم، دست نویساات کامران باد