معشوقه بی هویت
تاریخ نشر دوشنبه ۱۹ نوامبر ۲۰۱۲هالند
صادق پیکارعصیانگر
معشوقه بی هویت
(طنز منظوم)
عاشقی روی یار نا دیده
از جفا هاش شکوه ها کرده
نامۀ عا شقانه اش به غزل
دفترشعرعشق پر کرده
گاهی از جور و بی وفایی او
روز و شب چشم وی نخوابیده
در فراقش همیش بی تب و تاب
یا که بیمار و زار افسرده
در غم و رنج عشق رویایی
قامت خویش را دو تا کرده
********
شاعری پیشه کرد و از غم دل
در سرودش حکایه ها کرده
درد و اندوه عشق ناکامش
روی کاغذ به شعر آورده
تاکه آگه شوند مردم شهر
شکوه هایش به نشر بسپرده
از قضا شهر بان شهرک وی
شعرپرشکوه هاش را خوانده
تا به دادش رسد، به خویشش خواند
شکوه هایش دوباره بشنیده
گفت شهر بان: کجاست معشوقت؟
کیست آن کس که قلبت آزرده؟
نمبرکوچه اش به ما بنویس
که به محضر کنیمش آماده
به وفایش ورا رضا سازیم
تا شوی از جفایش آسوده
روبه شهر بان نمود با امید
شاعرعاشق جفا دیده
گفت: ” معشوق من همان باشد
که به من شهر بان پسندیده”
صادق پیکارعصیانگر
عشق را نازم که مجنون را فراوان کرده است!
هههههههه،چه شرین! زنده باشید شما عزیز!
عالیست پیکار صاحب گرامی…همواره نویسا بمانید.