رقص بَدولِ دیگران
تاریخ نشر سه شنبه چهارم دسامبر ۲۰۱۲هالند
رقص بَدولِ دیگران
حسن شاه ” فروغ “
۴ / ۱۲ / ۲۰۱۲
لندن
***
مست و خرابِ وطنم باده کو
ساقی رهِ خانه و آن جاده کو
در قفسِ غُربتیم ای هموطن
خاکِ پُر آوازه ای آزاده کو
نامِ وطن بر همه شیرین بوَد
عاشق جان داده و دلداده کو
رقص بَدولِ دیگران می کنیم
سازِ اتن دول و دفِ ساده کو
راست بگو تاپه ای کُفرَت زنند
پاکیِ دل بر سرِ سَجاده کو
مسجدِ بیچاره فغان می زند
مردِ مُسلمانِ خدا داده کو
از اثرِ جنگ شده ایم در بَدر
در رهِ صلح لشکرِ آماده کو
ما همه ازجنگ مهاجر شدیم
خانه گکم درقلعه ای شاده کو
پیشه ای ماهیگری بود کارِمن
چنگکِ ماهی گیری و خاده کو
«خود که شکارِ دیگرانی «فروغ
تیری که در قلب فرستاه کو؟
با تقدیم احترام فروغ از لندن
باده فراوان بود ویار کو — بر فروغ دلبر دلدار کو
مسجد ومیخانه همه رنگی اند دوست کجا طالب دیدار کو
چقدر شرین است و لذیذ!
فروغِ بزرگمایه درود! سروده ی بس دلچسب و تکرارَن خواندنی….
یارِدل آزارو ستم پیشه است
مشفق و دلداده وغمخوارکو
درگه حق را نبود مسجدی
طالب حق مردِ نکو کار کو
فروغ
شهلا جان محبت کردید سلامت باشی
زریرا! رَنگ و بو دادی به شعرم
زریرِ تازه و خوش رنگ باشی
درود جنابِ فروغ!
مرا از از خاکِ دون با این یک بیتِ شیرین تان بال پرواز دادید و هرچند عرقِ شرم بر جبینم است، در آسمان ها به پرواز درآمده ام…سپاس!!!!!!!!