فرمانروایِ آتش
تاریخ نشر دوشنبه دهم دسامبر ۲۰۱۲هالند
فرمانروایِ آتش
حسن شاه ” فروغ “
۲۹ / ۱۱ / ۲۰۱۲
لندن
تاکی بخواب وغفلتِ دُنیاستی رفیق
غافل زِخویش وآخرو فرداستی رفیق
دانی لباسِ آخرَتِ هر یک است کفن
اکنون بفکرِ جامه ای زیباستی رفیق
از تنگی و سیاهیِ گور گشتی بیخبر
در فکرِ قصرو منزل و مأوا ستی رفیق
امداد و خیرِ تو به غریبان نمی رسد
درچورو غارت از همه بالاستی رفیق
با دُشمنان مُروت و با دوستان ظلم
چون کورِخویش بودهٔ بیناستی رفیق
گویِ که از خدا و رسول باخبر منم
ای بیخبر چو قطره زِ دریاستی رفیق
نزدِ خدا و دین و رسُول و کلامِ حق
شرمنده وخِجل بهمه جاستی رفیق
همنوع خویش را بِزنی سرکه کافری
خود کافرو ستمگرو رَسواستی رفیق
چون قاتلِ برادر و هر هموطن شدی
میهن خراب و بیسرو بیپاستی رفیق
بادستِ خود خانه وکاشانه سوختی
فرمان روایِ آتش و غوغاستی رفیق
خواهم فروغِ لُطفِ خدا رَهبرَت شود
درظُلمت وسیاهی و تنهاستی رفیق
با تقدیم احترام فروغ از لندن
به به جناب فروغ عزیز ، چه زیبا سرودید!
سروده های شما همیشه دلنیشین است جناب فروغ به سلامت باشید
چه عالیست و خوشگوار!
هر لفظت ای فروغ چو آفتاب روشن است
درگفته های خویش چه زیباستی رفیق
درود زیباست.
بشیرعزیز و گرامی قربان محبت های شما دوست نازنین
رحیمی گرامی مانند همیشه از تشویق جناب شما سپاسگذارم
شهلاجان ولی زاده خواهر مهربانم همیشه سلامت باشند
درفضل ودرکلام وسُخن فضلی عزیز
فرمان روا یِ عالم و داناستی رفیق
رشاد جان زریر! ممنون ومدیون جناب شما هستم