چند دوبیتی
تاریخ نشر دوشنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۱۲هالند
چند دوبیتی
احمد رشاد “زریر”
****
زمستان! برف را بردار، گم کن
به جایش سبزه را بگذار، گم کن
چمن امروز- گرمِ قصّه ی ماست
و از سردییِ تو بیزار، گم کن
***
بگشتم دَورِ دنیا تا بیابم
عزیزِ قصه و رویا و خوابم
نشد پیدا و حالا اشک ریزان
میانِ رودِ بغض و حوضِ آبم
***
دوچشمت شبنمِ بنشسته برگل
ز رخسارت شود مه کرد حاصل
نگاهت یک غزل معنیِ عشق است
لبانت بیتِ از اشعارِ بیدل
***
یخن را پاره کردم تا بیایی
جنون همواره کردم تابیایی
گلِ امّید را من کشت روی
زمینِ خاره کردم تا بیایی
***
گنهکارم ولی امّید وارم
که بر دل مهرِ آن جانانه دارم
بجای فرض نفل و مستحبّ چون؛
نمازِ عشق هردم می گزارم
***
مزن درّه مرا قاضی که مستم
نمی بینی شرابم را به دستم؟
نکردم شرک من “اَستَغفِرالله”
زنا کردم ولی یکتا پرستم
***
دلم در تارِ گیسویِ تو گیر است
وجودم در نگاهِ تو- اسیر است
یخن از دردِ عشق ات نازنینم !
زِ گردن تا به دامان چیر چیر است
احمد رشاد “زریر”
تو ای یکتا پرست ترکِ زنا کُن
شکن پیمانه را ترسِ خدا کُن
بگیر پیمانه ای عشق و مُحبت
بَعشق وعاشقی دردت دوا کُن
فروغ
درود فروغ صاحب!
لطف کرده اید اندرز خوبی برایم کردید سپاس گزارم ….
عالیند و خوشمزه!
کجا حاجت بود قاضى و دیوان
که قاضى خر شده قانون پالان
جزاى عشق اینجا سنگسار است
بدست مولوى و خلق نادان
سپاس بانو ولیزاده ! دید تان عالی ست لطف دارید در حقم.
درود بر شریف بزرگوار!
دوبیتی زیبای سرودید که مفهوم یک کتاب در آن درج است…سپاس کزارم.