۲۴ ساعت

21 دسامبر
۵دیدگاه

انتظار

تاریخ نشر جمعه ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲هالند

شریف حکیم

شریف حکیم

« انتظار »

شریف حکیم

دسمبر ۲۰۱۲ سدنی

***

آن شب که جلوۀ تو مرا انتظار بود

دل می طپید در برم و بیقرار بود 

من بودم و خیال تو و لحظه های تو

گویی مرا جهان همه در اختیار بود 

شمع و چراغ خانه خموش و صدای من

بخشا اگر بگوش دلت ناگوار بود 

در لابلای شاخه و برگِ نهال شب

مهتاب از نظارِ رخت شرمسار بود 

از خنده های زهره و پروین و آسمان

گویی ز نور در دلِ شب چشمه سار بود 

گفتم ترا نظر نکند زخم چشم من

بستم نگاه ، نقش تو آیینه دار بود 

در منتهای حسرت و آن لحظه های تلخ

تآثیر خنده های خوشت بی شمار بود 

رفتم کنار پنجره در نیمه های شب

دیدم که ماه خفته به شاخِ چنار بود 

استارگان هنوز ، در آغوش آسمان

مدهوش ومستِ نشۀ بوس و کنار بود 

چشمم به ره فتاد ، دیدم کسی نبود

نی قاصدی به ره ، نه نشانی ز یار بود 

شریف حکیم

 

۵ پاسخ به “انتظار”

  1. صادق پیکار گفت:

    شریف جان،
    سرودۀ تان مضمون تازه و تعبیرات نغز و خیال انگیز دارد.

  2. شهلا ولیزاده گفت:

    عالیست و معطر!

  3. h.Forough گفت:

    بلبل به آه و ناله و زاریست تا سحر
    گل همنشین وهمدم همیارِخار بود

  4. قیوم بشیر گفت:

    جناب محترم آقای حکیم سروده ای تان زیبا و دلنشین است ، به امید مؤفقیت های بیشترشما!

  5. بی محضر تو سر بنهادم به بسترم
    هر پر نیان به روی تنم همچو خار بود

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما