۲۴ ساعت

23 دسامبر
۷دیدگاه

سودای کابل

   تاریخ نشر یکشنبه ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲هالند

شریف حکیم

شریف حکیم

« سودای کابل »

شریف حکیم

دسمبر ۲۰۱۲ سدنی

 *****

من بودم و نسیمِ دل انگیزِ ساحلی

دنبال یک بهانه که خالی کنم دلی

آنجا ز درد و غصه و ماتم اثر نبود

لیکن مرا هزار غم و درد و مشکلی

بگذشتم از کنارۀ دریا و موج مست

گه پا بروی آب  و گهی دست در گِلی

دستانِ نرم باد و خم زلف شاخه ها

چون شانۀ که صاف کند موجِ کاکلی

در بیشه های دورِ اُفق دستِ آفتاب

افتاده در گلوی فلک همچو قاتلی

خون میچکد ز دامن رنگین آسمان

دریاست در جنون و ندارد تحملی

عزمِ سفر نموده مگر دخترِ سپهر

بر بال های طاهر شب بسته محملی

چنگی به دل نمی زندم ساحلی دِگر

شاید مرا به سر زده سودای کابلی

شریف حکیم

 

۷ پاسخ به “سودای کابل”

  1. صادق پيكار گفت:

    شریف جان،
    سروده تان تصویر خیلی عالیست.

  2. h.Forough گفت:

    باتقدیم سلام وعرض ادب
    در بحرِ بیکرانِ وطن غرق گشته ایم
    زیراکه ناخدایِ من و تُست جاهلی
    فروغ

  3. شهلا ولیزاده گفت:

    ستره و با صفا…

  4. نذیر ظفر گفت:

    قابل تمجید است واقعا زیبا تصویر شده بسلامت باشید و همیشه الهام تان گرم باشد

  5. جوهر زوصفِ شعر وکلام ِ تو عاجز است
    زیرا که خود حکیمِ سخندانِ بیدلی

  6. قیوم بشیر گفت:

    به به جناب حکیم عزیز ، بسیار زیبا و دلنشین سرودید ، از خواندن آن لذت بردم ، خسته نباشید!

  7. شريف حكيم گفت:

    از دوستان عزیز جناب پیکار ، محترم فروغ ، خانم ولیزاده ، أقاى ظفر ، جناب منگل و محترم بشیر یک جهان ممنون ، تشویق هاى شما قوت نوشته هایم است. موفق و کامگار باشید.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما