خداحافظ
تاریخ نشر دوشنبه ۳۱ دسامبر ۲۰۱۲هالند
خداحافظ
احمد رشاد ” زریر “
***
از این که با منی و رنج می داری روا بر من
فرود آورده ای از آسمان ها صد بلا بر من
نگاهت خشم می بارد به من از دور و از نزدیک
به هر نوعی کنایه می زنی از هر کجا برمن
نمی بودی هزاران شکر می کردم خدایم را
نمی دادی به نفرت از سخن هایت سزا برمن
گناهم چیست بی وجدان! که همچون قاضیی ظالم
به دستِ زلف هایت می زنی شلّاق ها برمن
کلاس و خوابگاه و جاده و بازار و مسجد را
زدی آتش جهنم ساختی ظالم! چرا برمن؟
خودم قانونِ خود بودم ولی آزاد و بی تکلیف
تو گشتی امپراتور و نظامِ وارسا برمن
تصوّف کردی و با دست های گوشهء چشم ات
جهنّم خواستی هردم ز درگاهِ خدا برمن
دیگر این جا نمی مانم، خدا حافظ! خدا حافظ!
مکن حالا نگاهِ مهربان و آشنا برمن
احمد رشاد ” زریر “
زریر عزیز بسیار زیبا سرودید ، مؤفق باشید!
سوزندهست و پُر از صفا..!
آفرین
ماشاءالله جناب زریز !
بسیار زیبا است ، قلم شعر گوارا تر و نویساتر از این باد.