ارسال شده توسط admin در
اشعار
تاریخ نشر جمعه چهارم جنوری ۲۰۱۳
حسن شاه ” فروغ “
شامِ غُربت
حسن شاه ” فروغ “
۲ / ۱ / ۲۰۱۳
لندن
***
چرا؟ای مه بجایِ ماهِ من تمثیل میداری
چرا؟ای آسمانِ ماهی بَمه تبدیل میداری
چرا؟ای اَبر،خورشیدِ مرا درخویش پیچاندی
چرا؟بَر ماهرویِ من،حجاب تحمیل میداری
چرا؟ای شامِ غُربت سالها درهجرو تنهایی
خودت را جایِ شامِ میهنم تحویل میداری
چرا؟ای بختِ بَد هرسال قانونِ ستم بر من
برایِ سالِ بعد؟ در زندگی تعدیل میداری
فسادو جُرم و عصیان هم بخود اندازهٔ دارد
پلانِ غارت خود را چه وقت تکمیل میداری
چرا؟ ای کافرِ بی دین ،زدی آتش به قُرآنم
ازین آتش زدنهایت چه را تحصیل میداری
تو خود را صاحب دین وکتابِ آسمان گیری
نمی دانی که توهینی تو برانجیل میداری
دگر لافِ مساوات وعدالت گوشه ای بگذار
ستمگار بوده درپیکارخود تسجیل میداری
بگو ای بدسگالِ کهنه کار عصیانگرِ دوران
که تاچند؟دشمنانِ میهنم تمویل میداری
برایِ مقصد و آمیالِ خود صد ها دلیل آری
برایِ صلح و آشتی هر رقم تعلیل میداری
صفوفِ دشمنانِ مِلتم برجسته میسازی
قوایِ خویشتن در هر کجا تقلیل میداری
تو میخواهی سیه رو،آبرو مندانه بر گردی
در اینجا بهرِ ما پنجابی را توکیل میداری
نمودی شعله ورآتش مرا سوزانده ای اما
چرا؟ خاکسترم،بر دشمنان تأویل میداری
فروغا جُز سرودن کاری ازدستت نمی آید
بیادِ میهن و هم میهنان تعویل میداری
با تقدیم احترام فروغ از لندن
مثل همیشه زیبا و عالیست . موفق و زنده باشید.
مهدی بشیر
خیلی دلپذیر جناب عالیقدرم!
فروغ عزیزبسیار عالی وبجا سروده اید طبع تان روان باد.