گل پوش
تاریخ نشر سه شنبه ۸ جنوری ۲۰۱۳ هالند
گل پوش
حسن شاه ” فروغ “
۴ / ۱ / ۲۰۱۳
لندن
***
ازنگاه گرم و جوشانِ تو درجوش گشته ام
باده ازلعلِ لبانت خورده مدهوش گشته ام
بسکه ازخود رفته ام هردم در آغوش خیال
سردر آغوش نگارم یا که بر دوش گشته ام
لرزه ها بر جان و تن افگنده ای از اشتیاق
لب بلب بنهاده و از خود فراموش گشته ام
از شمیمِ زُلف و عطر و بویت ای نازک بدن
همچو بلبل نالم وگل را درآغوش گشته ام
خواب می بینم شهیدِ راهِ عشقت میشوم
در مزارم گریه ها داری و گلپوش گشته ام
من فروغ شمعِ بزمت سال ها بودَم کنون
سوختم جانا بیا بنگر که خاموش گشته ام
باتقدیم احترام فروغ از لندن
ای فروغ صبح روشن در گلستان تنم
باز آ بنگر که من بی باده مدهوش گشته ام
(بشیر)
واه چه خالصانه و عاشقانه..!
از گلستانِ خیال وز بویِ اشعارت بشیر
بردماغم چون رسید بنگرکه بیهوش گشته ام
فروغ
ازشهلاجان خواهر گرامی ام سپاس میدارم