سزاوار الفت
تاریخ نشر یکشنبه ۲۰ جنوری ۲۰۱۳ هالند
سزاوار الفت
قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
بیستم جنوری ۲۰۱۳
****
دردیست بر دلم که پنهان نمی شود
افسرده گی ز من گریزان نمی شود
دلگیرم از شکستن قاموس زنده گی
هر چند بشر از آن پشیمان نمی شود
برخیز همنوا بسراییم سرودِ عشق
بی عشق دردِ هیچ دلی درمان نمیشود
چون لاله ها بدامن صحرا مانده ایم
صحرا نشین گرفته ز باران نمی شود
رفتیم اگر به باغ و گلستان آرزو
دانیم که باغبان هراسان نمی شود
آنجا زبان عشق ، زبان محبت است
در باغ بجزء حکایت خوبان نمی شود
بلبل به نغمه های دل انگیز زنده گی
مژده دهد به گل که پریشان نمی شود
ایکاش قدر الفت و مهر و وفا شناخت
خود کامگی نشانه ای انسان نمی شود
درحیرتم که عمرچسان با شتاب گذشت
برخیز که درک آدمی یکسان نمی شود
دریا دل است وسینه سزاوار الفت است
بی ناخدا معامله آسان نمی شود
گویم « بشیر»نشانه عاشق خیال اوست
هر چند خیال عشق بدینسان نمی شود
قیوم بشیر
قیوم جان ، مثل همیشه زیبا و عالی سروده اید. زنده و سلامت باشید. مهدی بشیر
جناب آقای بشیر گرانقدر ، بسیار عالیست وکیف کردم لذت بردم قلم تان نویسا وعمر پر ثمر تان طولانی باد
محترم آقای هروی گرانمایه،هر سروده و تراوش ذهنی تان زیباست، بالخصوص تراوشاتی که آمیخته است با چنان خیالات بلند که چه ستره اند و گیرا..!
مهدی جان از حسن نظر تان یک دنیا ممنونم ، سرفراز باشید!
مشفق عزیز سعادتمند باشید ، ممنونم از محبت شما، لطف کردید!
محترمه شهلا ولی زاده ، شاعرهء با احساس! از لطف همیشگی تان متشکرم ، کامگار باشید.