حرفِ دغل مگو
تاریخ نشر دوشنبه چهارم فبروری ۲۰۱۳ هالند
حرفِ دغل مگو
حسن شاه ” فروغ “
۱۷ / ۱ / ۲۰۱۳
لندن
***
تلخ است روزگار سُخن از عسل مگو
دایم زقند و شهد و شکر هرمثل مگو
گرنیشخند بگفته ای خود میزنی بزن
با شوخی و مزاح بهر کس متل مگو
دستی بصلح،گر نرسد عیبِ ما مگیر
خود کرده ای زِ قسمت و روزِ ازل مگو
هرروز بَعقده هایِ وطن میشود فزون
چون تو گره کُشا نه ای،راه حل مگو
لافِ زعشق میزنی،دُشمن بَعاشقان
مارا بدستِ خویش کُشی درعمل مگو
قاتل بوَد هر آنکه به قاتل،گذشت کرد
غرقست بخون ملتم،حرفِ دغل مگو
در جامِ ما آب و بجامِ تو خونِ ماست
گر جام آب به خون نکردیم بدل مگو
در آسمان میهن ما،نیست مُشتری
ازساقب و کواکب و هم از زُهل مگو
شمعِ درونِ کلبه ای ما را فروغ کو؟
پروانه سان سوخته ایم از اجل مگو
با تقدیم احترام فروغ از لندن
فروغ عزیز ، بی نهایت عالیست . از خواندن آن کیف کردم . موفق باشید.
مهدی بشیر
حقایق را رنگین بیان کرده اید جناب عالیقدرم. با درود!
فروغ نازنین کیف کردم زبان من هم بر آنها به گفتار آمد
فی البدیهه :
نامت عالم گذاری و از ادب به دور
حرف های نیشخند و پر جغل مگو
استادانه سرودید جناب فروغ.
از کودکى بزرگ به این وعده ها شدم
چون گویی ام که از أزل و از عسل مگو
آقایی فروغ چه یک سروده پخته . پند دهنده و عالی سروده اید
زنده و سلامت باشید
فروغ صاحب عزیز وگرانقدر ، چقدر زیبا بتصویر کشیدید قلم تان رسأ وعمرتان طولانی باد
قربان محبت های مهدی عزیز
از خواهرم شهلاجان ممنونم
باعرض سلام حکیم گرامی تمام عُمرما بوعده های شیرین گذشته متأسفانه دهان ما اکثر اوقات تلخ بوده است
همایون عزیز سلام
بگفته ای جناب شما پند گونه است اگر………. پند بگیرند
آقای حبیب زنده وسلامت باشید نام خدا طبع تان روان است
مشفق عزیزم شفقت و دلنوازی کردید شما زنده وپاینده باشید
فروغ صاحب!واه…..بسیارپرمحتوا سروده ئ٬سلامت وسرفرازباشید.
یعقوب منګل