شکایت وطن
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۸ فبروری ۲۰۱۳ هالند
شکایت وطن
صادق پیکار
***
چرا بهار نیاید به سبزه زارانم
نسیم تازه نیاید ز باغ و بوستانم
چراطراوت گلهای سبز پژمرده است
و بوی عطر نیاید ز لاله زارانم
چرا به گوش نیاید ز درۀ سالنگ
خروش و زمزمۀ رود و جوی بارانم
نمانده مستی در یای چمچه مست چرا
شکوه پار ندارند آبشارانم
چرا همه رگ کاریز ها و چاه هاخشکند
نماده است زلالی به چشمه سارانم
چو دیو تب گرفته به خود میتپد تن کوسار
فتاده با تن تفتیده دشت و دامانم
تن کبود و سیاهم فسرده از جنگ است
کجاست همت پوران پاسدارانم
نیاز مند شراب و دوای جان بخشم
کجاست دست نوازشگر طبیبانم
زبان تلخ ندارم وگرنه می گفتم
هر آنکه نام وطن برد از او گریزانم
صادق پیکار
عالى سروده اید پیکار صاحب . انشأ الله که گل هاى پژمرده اى بوستان هاى میهن سبز خواهدشد .
زیبا و ستودنیست جناب عالیقدرم. با سپاس!
پیکار عزیز ، خیلی زیبا و مملو از احساس است . زنده باشید. مهدی بشیر
آنجا که خون ببارد آبست خشک خشکان
آنجا که مهر بارد گل کرده نو بهاران
سروده شما بسیار زیبا و بجا است
موفق باشید آقایی پیکار