بویِ ز بهار
تاریخ نشر جمعه اول مارچ ۲۰۱۳ هالند
بویِ ز بهار
حسن شاه ” فروغ “
۱ / ۳ / ۲۰۱۳
لندن
***
سالها دستِ دُعا پُر خون است
دُشمن لیلی ما مجنون است
دستِ پاکان ز دغا بسته شده
ازخدا کاخ ستم مدیون است
شیخ بر مسندِ پول تکیه زده
همنشین با پسرِ قارون است
عشق بَدین و،وطن است بازیچه
ساده گی ازحدو مرز بیرون است
جایِ صهبا همه خون می نوشد
جام قاتل بوطن گلگون است
اشکِ دریاچهٔ چشمان جاریست
جاده پُرخون شده وجیحون است
یخ زده باغ و گلاب گشته کرَخت
دشمن گل همه در شبخون است
گرچه بویی ز بهار می آید
لاله ها داغ بدل مدفون است
از فروغ قدم و رویِ بهار
بارِ دگر سُخن ومضمون است
باتقدیم احترام فروغ از لندن
چفدر زیبا ، واقعآ عالیست . شاعر آن زنده باشد. مهدی بشیر
بسیار عالی و موزون و حقایق را برازنده در نظم کشیده اید
روز ما را ببین که محزون است
شام ما هم که نا همایون است
زنده باشید فروغ صاحب بزرگوار ما
بدل نشست عالیجنابم!
زیبا با یک مفهوم عالی ………….درود بر قلم شاعر توانا کشور
هیچ دانی که حال من چون است
دیده از فرقت تو پرخون است
فروغ عزیز زیباست .
فروغ ! هر چه نویسی بدل بود کاری تو در نگارش خود ید بیکران داری
عالی نوشته اید و احساس برانگیز
قربان محبت های ازحد افزون مهدی بشیرعزیز
باسپاس وشُکران ازهمایون عزیز
هرکه را خامه ای همایون است
صاحبِ صد کلام موزون است
فروغ
تشکراز خواهر گرامی شهلاجان ولیزاده
تهمینه جان از شما ممنون ومشکورم
پوپل عزیز بسلامت باشند
ازفراق شکوه ها بلب هرجاست
غُربت ما ز دستِ هر دون است
قربان شما آقای نذیرجان
ظفرعزیزی و برمن مُحبتی داری
برای بردن دلها توسخت معماری
فروغ