بضاعت دل
تاریخ نشر سه شنبه پنجم مارچ ۲۰۱۳ هالند
بضاعت دل
ولی پوپل
ویرجنیای شمالی امریکا
***
درب دکان دهر که هر روزه باز نیست
در ابتیـــــــاع خیــــــر تأنی مجاز نیــست
چون گنج عافیت ز قنــاعت بدل نشــــــت
کس را خیال دولـــت و فکر نیاز نیـســت
گر در نبرد نفس شدی فاتــــح بدن
تیغ از زبان حرص و میــــــدان ز آز نیست
آسـودگی به سیــــــــنۀ راحت نشسته است
آنجا که شعله های هـوس در گداز نـیست
این زیـنـت چمـــــن همه مدیون بلبل است
کس را هــــوای دیدن شاهین و باز نیست
گل ها ی مرغزار همه لیــــلی بلبلـــــــــند
مجنون کسی به قامت آن ســرو ناز نیست
من سر برای سجدۀ توبر زمین زنـــم
جزء از خیال روی توام در نماز نیــــست
شـــــکرانۀ بضـــــاعت دل میدهم ولـــــی
کین دست من بدامن هرکس دراز نیـــست
ولی پوپل
جناب پوپل عزیز ، بی نهایت عالی واقعاً زیبا سرودید.موفق و سعادتمند باشید. مهدی بشیر
ولی جان پوپل،
غزل تان در سطح بلند ادبی سروده شده و مانند غزلهای پیشین تان دلپذیر است.
پوپل عزیز غزل زیبا ودلپذیر است
غزل نهایت زیبا و مملو از احساس و أراسته به همه نزاکت هاى شعرى .