زنان مظلوم افغان را فراموش ننمائیم!
تاریخ نشر شنبه نهم مارچ ۲۰۱۳ هالند
هشتم مارچ، روز بین المللی زن
در استقبال از روز زن، زنان مظلوم افغان را فراموش ننمائیم!
زنم که نالۀ من خفته در گلوی منست
زنم که شام سیه صبح آرزوی منست
***
ملالی موسی نظام
۸ مارچ، ۲۰۱۳
در حالی که روز هشتم مارچ به مناسبت همبستگی و استقبال از روز زن در سرتاسر جهان تجلیل میگردد و از حقوق انسانی وی به اساس متون قوانین اساسی دول و اعلامیۀ معتبر« حقوق بشر» که ممالک عضو ملل متحد از سال ۱۹۴۸ به این سو با امضاء بر آن اجبار پذیرش تعهداتی را در زمینه دارند، در بیشتر از نیم عالم تاریکی پامال حقوق حقۀ زنان حکمفرماست.
گرچه در بسیاری از ممالک، منجمله افغانستان تعهدات حقوق زن و مرد بصورت مساویانه پذیرفته شده و با امضای آن اعلامیۀ ارزشمند حقوق انسانی، اوراق قوانین اساسی و مدنی شان مزین«!» گردیده است، ولی در حیات اجتماعی و استفادۀ مشروع از حقوق زن، عملاً تحت هیچ شرائطی امکان پذیر نمیباشد.
در اعصار مختلفۀ تاریخ، حقوق زنان به تناسب اختیاراتیکه مردان بصورت عموم برای خود ها قائل گردیده اند، کم و حتی بسیار ناچیز بوده است، حتی در ممالک متمدن به بهانۀ حمایه از زنان و موقف جسمی شکنندۀ آنان، مردان به سویۀ مرد سالاری بر حقوق طبقۀ نسوان پا گذاشته اند. دیده شده است که تا سال های زیادی، حتی در قرن بیستم میلادی در بسیاری ممالک پیشرفتۀ جهان، زنان از حقوق رای دهی محروم بودند.
در افغانستان که زن مظلوم همیشه سنگ زیرین آسیاب بوده است، اقلاً تا قبل از رسیدن پنجۀ استعمار بریتانیای وقت، با لباس ملی و محلی زندگی میکرد و درگیر و اسیر چادری و برقع نبود و به طریق اسلامی در شهر و دیار خویش تردد مینمود. دردا که امروز و در قرن بیست ویکم از یکسو اوضاع غیر مطمئن و خطرناک وطن اکثریت زنان افغان را از انظار پنهان میدارد، از جانب دیگر فقر و ناتوانی مادی سبب میشود که آن بینوایان نتوانند در اجتماع با سر و وضع نا مناسب و البسۀ کهنه ظاهربگردند.
طبقۀ اناث افغانستان در دهه های اخیر بیشترین عذاب و رنج بیشماری را از نا بسامانی های مملکت و جنگ های خانمانسوز متحمل گردیده اند. با اشغال افغانستان توسط اردوی شوروی، به کمک خلق و پرچم، این بینوایان با از دست دادن شوهر، پدر و برادر در جنگ ها با اطفال خویش یا سرگردان کمپ های محقر پناه گزینان در ممالک همسایه گان بی مروت میشدند و یا در وطن از ناچاری در بین خون و آتش به هزاران درد بیدرمان دیگر گرفتار میگردیدند.
دوران اشغال منطقوی شهر کابل و جنایات دهشتناکی که هر گروه تنظیمی بر زنان رقبای خویش وارد نمودند، از حوصلۀ بشریت بیرون بوده و روی انسانیت را سیاه نمودند. عصر تاریک طالبان، زن و دختر محروم افغان را یا در چهار دیواری منزل حبس نمود ویا با خواری و ذلت اجازۀ محدود بیرون از آن زندان را تفویظ کرد.
بعد از سقوط طالبان که امکانات امید واری زیادی برای حد اقل بهبودی احوال طبقۀ اناث مملکت میرفت، حالت عمومی زن و دختر افغان با تجاوزات، عدم بازخواست و عدالت، مظالم شوهر و خانوادۀ وی، کار شاقه و فقر وسیع و استخوان سوز، از بد بدتر گردید. خودسوزی زنان از جفا و ظلم شوهر و خانوادۀ وی قوس سعودی را پیموده است که از جانب اولیای امور دولت غافل به عدم بازخواست از شوهر، زنان بدبخت بیش از پیش آزار می بینند و به آتش پناه میبرند.
بهر حالتی، ظلم بر طبقۀ اناث پایانی ندارد، یعنی از سنگسار و اعدام های بدون محکمه و خشونت بار گرفته تا قتل زنان بدست اعضای فامیل و شوهر و از لت و کوب بیرحمانۀ دختران خردسال و زنان جوان، همه و همه خاص جامعۀ نو بنیاد افغانی و دولت عدالت شکن آن میباشد. هر سال احصایه های ملل متحد و کمسیون های مربوطۀ آن قوس سعودی مظالم و خشونت های غیر قابل تصور را بر خردسالان و جوانان محروم طبقۀ اناث افغانستان راپور میدهند. دیده میشود که روزبروز وظائف قوای سه گانۀ دولت در قبال مراعات حقوق زن و دختر افغان به بی اعتنائی گراییده و نه اوراق قانون مری الاجراء میشود و بازخواست و محکمه ای دائر میگردد و نه احساس بشری، اسلامی و هموطنی مؤثر واقع میشود!!
زنان محبوس افغان تراژیدی غیر انسانی دیگری را در محابس خلق نموده اند. سالانه یا حکومت افغانستان از تحقیق و دیدار مؤسسات حقوق بشر در زندان ها جلوگیری مینماید و یا اگر استثناً دیداری صورت گرفت، هیچ گوش شنوایی به توصیۀ آن مؤسسات توجه نمی نماید. اطفال مظلوم و بیگناه هم با مادران یکجا در آن ظلم سرا محبوس و بی سرنوشت میباشند. مدت محکمه و حتی اکثراً نوعیت جرم روشن نیست. محبوسین زن مورد لت و کوب و تجاوزات اولیای محبس قرار گرفته و مجبور به استعمال مواد مخدره میگردند وووو….
ملت مظلوم افغانستان که بصورت عموم در چنگ استفاده جویان و قدرتمندان از هر گروه اسیر بوده و عملاً گروگان گرفته شده است، روزبروز با پامال عملی و غیر قانونی حقوق زن افغان و مظالم بیشمار بر آنان در وحشت و تاریکی فرو میرود و بدون شک صدای درخواست حق و عدالت در گلوی زنان، این نصف اجتماع افغانی، خاموش گردیده و میمیرد.
امسال به تأسی از استقبال روز های خوش مثل اعیاد، نوروز و امثال آن، دیده میشود که به مناسبت هشتم مارچ، روز بین المللی زن، هنرمندان افغان در بیرون مملکت مجالس و کانسرت های گوناگون در مناطق و شهر های افغانان مهاجر ترتیب میدهند که البته روز خوشی برای زنان در دنیای متمدن خواهد بود. ولی به استثنای یک اقلیت غیر قابل تصور زنان که به آزادی نسبی رسیده اند، اکثر یت طبقۀ اناث در افغانستان طوریکه متذکر شدیم، از نعمت آزادی، حقوق انسانی و مزایای حد اقل حیات بدون وحشت و ترس محروم میباشند. اینکه انگیزۀ این مجالس سرور و پایکوبی در چنین شرائطی چه خواهد بود، این قلم از فهم آن محروم هست. اگر عایدی ازین مجالس برای بهبودی حالت رنجبار زنان افغان تخصیص داده شود، شاید بشود دلیلی برای برگزاری آن محافل جستجو نمود.
نتیجتاً، در حالیکه جامعۀ مریض افغانستان بیشتر از پیش به فقر، بی امنیتی، عدم عدالت اجتماعی و سرگردانی های ناشی از آن سر دچار میشود، بدون تردید قربانی اصلی و رنجور ابدی درین زمینه همانا زن مظلوم، محروم و محنت کشی است که جبراً مادر افغان، خواهر افغان و دختر افغان آفریده شده است…..موجودی که در سرزمین ما همیشه باید در کشاکش دیر، سنگ زیرین آسیا باشد….. مادر من، خواهر تو و دختر او. همین!!
محترمه خانم ملالی نظام . زیبا حقایق را بیان کردید. روز زن به شما مبارک باشد. موفق باشید. مهدی بشیر