هنوز فلسفه ها در چروک چادر بود
تاریخ نشر شنبه نهم مارچ ۲۰۱۳ هالند
هنوز فلسفه ها در چروک چادر بود
روئین “رهنوش”
***
و باز در دل شب شعر ها ترور شدند
و قطره قطره به ذهن کسی عبور شدند
دوباره در بدن مرد انتحاری شد
درون هرچه که رگ داشت شعر جاری شد
فضا گرفته تر از چشم های باران بود
غزل به سینه هر دانه اشک پنهان بود
چکید غصۀی هر بیت در نهاد ورق
شکست از اثر بغض انجماد ورق
خطوط لبریز از حرفهای دلتنگی
حواس پر شده بود از تو های دلتنگی!
و مرد سرشار از حسّ کاملن مبهم
سقوط کرد به آغوش ساکت یک غم
و باز در دل شب شعر ها ترور شدند
و قطره قطره به ذهن کسی عبور شدند
سکوتِ حنجره شعر از غزل پر شد
خیال یک سره زهر آمد و عسل پر شد
یکی به کنج دُقیِ خودش دلش پر بود
کنار خسته گی اش غرق در تصور بود
نوشت درد, غریبی و یک کمی از عشق
نوشت قهقۀ منحوس ماتمی، از عشق
غروب کرد به تنهائی اش به هیچ کسی
گریست خاطر آن لحظه های بی قفسی
صدای هق هقش درون شب فراری شد
کمی به فکر نگاههای گرم ماری شد
به فکر دختری که سر برهنه درکش کرد
و مرد لعنتی پاگریز ترکش کرد
و باز در دل شب شعر ها ترور شدند
و قطره قطره به ذهن کسی عبور شدند
هزار تاک درد در شمالی غربت
چه آتشین بود شبهای خالی غربت
حواس تلخ خیره بود سوی بی وطنی
سیاه بودهرچه رنگ و بوی بی وطنی
پناه برد همه درد را به تلویزیون
فشرد دست غم انگیز انفجار, ازخون
مکید هرچه که غم بود از لبان خبر
تمام حادثه پر بود در گمان خبر
هنوز پیرهن گرگ بر تن کوچه
سر سفید فقر روی دامن کوچه
هنوز فلسفه ها در چروک چادر بود
چهار فصلِ نام مادرش سیاسر بود
که باز در دل شب شعر ها ترور شدند
و قطره قطره به ذهن کسی عبور شدند
روئین “رهنوش”
رهنوش عزیز ، زیبا و با احساس سرودید . زنده و موفق باشید. مهدی بشیر
احساس برانگیز با هوای ملایم. سبک و قلمت را میستایم دوست خوبم،با درود!
روئین جان عزیز شعرى آراسته با همه خوبى هاى شعرى سروده اى . دوبار با شوق خواندمش و هربار دست بالایت در سرودن و احساس عمیقت را در آن یافتم . به امید بهترین هایت .
سپاسگزارم از مرد فرهیخته دیارم جناب بشیر گرانقدر…سربلند باشید
خواهر ولیزاده همواره مهر میورزید…بی پایان سپاس از حضور تان.
به به رهنوش عزیز ، طوفان کردید دوست عزیز ، بسیار مقبول و دلنشین سرودید ، مؤفقیت روز افزون تانرا تمنا دارم.
خیلی خیلی شاعرانه
موفق تر باشید
درود بر شما جناب حکیم گرانقدر!
شما با بزرگواری و مهر میخوانید…عالمی سپاس از لطف بیکران تان.
درود بر قیوم بشیر بزرگوار!
خوانش شما اندیشمندانه است و زیبا می انگارید…سبز و کامگار باشید
سربلند باشید جناب یوسفی…سپاس از لطف تان
خیلی عالی و زیبا است روئین عزیز همیشه سبز باشی و قلم شعر تان نویساتر تا قعله های شامخ هندوکش و پامیر
نصرت عزیز یک عالم سپاس از حضور پربارت در این برگه…شادمان باشی