فصلِ زرد
تاریخ نشر شنبه ۱۶ مارچ ۲۰۱۳ هالند
« فصلِ زرد »
شریف حکیم
مارچ۲۰۱۳سدنی
***
بهارِ من چه خزان هاست ، انتظارِ تو ام
به فصلِ زرد اسیرم ، چو بی بهارِ تو ام
شنیده ام که بهار است ، فصلِ سبز شدن
چه حسرتی که نه سبزم ، نه در کنارِ تو ام
دلیلِ فاصله ها روشن است و ، من کورم
هنوز در دلِ شبها امیدوارِ تو ام
رهاندی ام اگر از خویش ، شکوه نیست مرا
کجا قبول کند دل که ، نا بکارِ تو ام
به سینه دارم اگر زخم ، نقشِ تیر ز توست
چه سال ها ست که در حلقۀ شکارِ تو ام
تو آن پدیدۀ خوشرنگِ ، رقصِ بارانی
من آن کویر که افتاده ، از نظارِ تو ام
تنم ندیده ترحم ز دستِ موسم و سال
زمینِ خاره سرِ راهِ آبشارِ تو ام
توئی که معجزه ها کرده ، در قدومت باغ
منی که کرده قناعت ، به مشتِ خارِ تو ام
چه جای شکوه اگر ناید از تو لبخندی
شنیدۀ که زمانیست ، اشکبارِ تو ام
چگونه باز ستانم بهای گریه ز تو
من از تبسمِ پارینه ، قرضدارِ تو ام
شریف حکیم
جناب حکیم عزیز ، سروده زیبا و دلنشین است. زنده و سلامت باشید.
مهدی بشیر
شریف جان،
غزل نغز و سبز تان در ” فصل زرد” خیلی زیبا و پر لطافت سروده شده.
زیباست و ملیح!
سرود ناب نبشتی به مرغزار دلم
ترا اگر نستــــــــــــایم بدهکار توام
شریف عزیز سبز باشی و گلگون چو لاله زار ، نه اسیر فصل زرد نابکار
شریف جان حکیم خودت از مرحله تشویقی پاه فرا تر داری فقط همینقدر باید بگویم که زیبا میسرایی ؛ و اگر ممکن بود ایمیل آدرس تانرا برایم روان کنید توسط فیسبوک یا از جناب بشیر تقاضا کنید تا با الطاف بیکران شان برایم ارسال دارند موفق باشید ؛ بهار تان همیشه بهار باشد
حکیم عزیزو گرامی ام مانند همیشه زیبا ودلربا سروده اید خداوند قلم شما را همیشه بهار داشته باشد
ذره نوازی دوستان عزیزم باعث افتخارم است. از همه ممنونم.
زیبایی هارا باید ستود جناب حکیم ، بحق زیبا می سرایید!