گلباغ شعر
تاریخ نشر یکشنبه ۱۷ مارچ ۲۰۱۳ هالند
گلباغ شعر
حسن شاه ” فروغ ”
۱۲ / ۳ / ۲۰۱۳
لندن
***
میگشایم ازسُخن گلباغ هایِ بسته را
تابه لبخند آورم لبهای سردو خسته را
میروم سیرِ تماشایِ گل و گلباغِ شعر
تابسازم بهرِ یار ازهرگلی،گل دسته را
از رُخ هرگل نمایم بوسها شام و سحر
تابه ذوق آرم خارِ،پایِ گل بنشسته را
قصه از چشمِ نگارو زخمِ مژگان میکنم
دوست دارم تیغ هایِ،ابرویِ پیوسته را
چون زِامواجِ گلاب شعر بکشودم دوکان
ازشکایت ها ببستم،هردوکانِ رَسته را
ازفروغ دل همیشه شاخه هاگل میکند
دایما بُویم گلی هرغنچه ای نورَسته را
باتقدیم احترام فروغ از لندن
فروغ گرامی ، گلباغ شعر زیبا و خواندنیست . زنده و سلامت باشید. مهدی بشیر
فروغ عزیز
از گشایش این گل باغ های بسته، دل باغ باغ شد و از تیغ ابرو ن
پیوسته ، داغ داغ . الحق که گل کردیم و شگفتیم.
مرحبا به این غزل ناب
شرین و گوارا….
چه با مزه و زیبا . ترکیب ها و تصویر گرى ها همه ناب و دست اول. سلامت باشید فروغ عزیز.
ممنون محبت همیشگی شما جناب مهدی عزیزو گرامی
باتشکرو سپاس از جناب آقای پوپل بگمانم کسیکه زخم تیغ ابرو نخورده باشد بسیار کم خواهد بود
گوارا تر ازهمه الفاظ شیرین شهلای عزیز است
حکیم عزیزو گرامی ام که همیشه محبت و لطف خود را برمن دریغ نمیدارند در پناه خداوند باشند وسال نو همه ای
شما عزیزان مبارک باشد
می ستایم هر غزل کز مستی دارد ارمغان
کاو نوازد رگ رگ این جان از خود خسته را
واهب