جدایی
تاریخ نشر یکشنبه ۲۴ مارچ ۲۰۱۳ هالند
جدایی
احمد رشاد زریر
***
مرا جداییِ تو پیر میکند آخر
خراب و خسته و دلگیر میکند آخر
دِلِ گریختهی من ز بندِ دوری را
فراق بسته بهزنجیر میکند آخر
مرا به پیکِ شراب و سیگار چاپانی
طلوعِ حادثه درگیر میکند آخر
سزایِ حسرتِ دوریت کوهِ رنجِ مرا
شبیهِ قلّۀ پامیر میکند آخر
خیالِ بوسه نمودن ز گونهی سرخت
ز بوسههایِ توهم سیر میکند آخر
چرا شبیهِ نَیِ خشک گشتهام اِمسال؟
ندیدنِ تو که تأثیر میکند آخر
مناز خدایِ خودم مرگ را طلبگارم
چرا خدایِ تو تأخیر میکند آخر؟
نهنه! خدایِ منو تو یکیست، حرف اینجاست؛
که اِزرَئیلِ خدا دیر میکند آخر
اگر صدا بزنی، مرگ از خدا خواهی
ملا که آدمه تکفیر میکند آخر
احمد رشاد زریر
زریر عزیز ، بازهم زیباست . موفق باشید. مهدی بشیر
مرنج زریر من از دلبرِ یگانه ای خود
ترا ز بوسه ای خود سیر می کند آخر
فروغ
ممنونِ شما جناب!
درود بر شما «فروغ» بزرگ!
افتخارم بخشیدید کوهمرد. ممنونم!
خیلی عالی زریر عزیز ! طوفان کردی با این شعرت
خیالات احساس برانگیز، زیبا!
نصرتِ گرامی سلام! مهربان استی برادر مدیونت.
بانو ولیزادۀ شیرینسرا را هم مدیونِ سخنام.
لطف دارید در حقّم.