دیو و دد
تاریخ نشر دوشنبه ۲۵ مارچ ۲۰۱۳ هالند
دیو و دد
ولی پوپل
ویرجنیای شمالی امریکا
***
دل باز تازه داشـــــــــــــته زخم قدیم را
بر سینه خط کـــشیده، الف لام و میم را
در منظر دو دیده، زشــــتی رقم کشیده
وز چشم دل ربوده، نـــــیک و وسیم را
در دســـــــتگاه جانم، رنگ خرد نمانده
درکارگاه مـــــغزم، عقل ســــــــــلیم را
روزم نــــــــموده تیره و شامم نموده تار
برداشـــــــــــــــته امیدم و افگنده بـیم را
درد است و آه و ناله و سوز است زندگی
گـفتم سحر به شکوه من این غم نسیم را
دردم ز خونخــــــــواری فرزند آدم است
درمان کـــــــــــــــنید درد دل این سقیم را
هــــستم پریش و زار ز اوضاع روزگار
مجــــــــــموع کنید همدم و یار و ندیم را
ســــــــــینایم آورید که این غصه سر کنم
زین زخ های سینه بگویم حکـــــــــــــیم را
جنگ است و آتش است و گیتی جهنم است
هر جا که بنگری ببینی جـــــــــــحیم را
عالم پر از فسانۀ سوگ است و ماتم است
بنگر سرشک بیوه و اشک یتـــــــــیم را
انسان ددمدار که اشرف به خلـــقت است
حلق شــــــــــــرف دریده و کام کریم را
دیوی چــــــگونه حامی نام شرافت است
کو خود شـــــــرف نداند و خلق کریم را
ای همــــــــرهان! کژروی خلق عیان کنید
فرجـــــــام دهید آدم نا مــــــــــــستقیم را
پای ولی ز یوغ لئـــــیمش رها کــــــــنید
رسوا کنید آدم پـــــست و لئــــــــــــیم را
ولی پوپل
پوپل گرامی ، سروده زیبا و دلنشین است . کیف کردم . زنده باشید. مهدی بشیر
پوپل عزیز و گرامی بازهم یک سروده ای زیبا را با داشتن مطالب غنی وارزنده حاوی دردها وگفتنی های زیاد رقم زده اید موفق و کامگار باشید
ولی جان پوپل،
غزلهای تانرا میخوانم، همه ازویژه گی خاص و سطح عالی ادبی بر خوردار اند. از وقتی به پنجرۀ ۲۴ ساعت وارد شده اید غزل سرایی را رونق بخشیده اید. همیشه خورسند وبهروز باشید.
دوستان نهایت عزیز و گرامی ، عزیزانم جنابان بشیر ، فروغ و پیکار ازینکه متاع ناچیز این تلمیذ مدخل دبستان ادب را بها داده پذیرا میشوئید منت گزارم .
سلامتی و شادمانی شما را پیوسته آرزومندم .