گفت و شنود تیلفونی با قیوم بشیر شاعر ،
تاریخ نشر یکشنبه ۳۱ مارچ ۲۰۱۳ هالند
گفت و شنود تیلفونی با قیوم بشیر شاعر ، نویسنده و ژورنالیست مقیم آسترالیا
شنبه ۳۰ مارچ ۲۰۱۳ هالند
*****
بلی ! بفرمایید:
قیوم جان سلام!
سلام مهدی جان ، چه حال دارید؟ انشآالله که با خانوادهء محترم خوب هستید؟
تشکر ، ما همه خوبیم ،امیدوارم از طرف شما نیز بکلی خیریت باشد وهمه صحت داشته باشید.
به فضل و عنایت پروردگارهم خوبیم ، تشکر از تماس تان.
چون امروز شنبه روز رخصتی ما و شماست و من هم وقت کافی دارم و شما هم در خانه هسستید؟
بلی همینطور است !
بسیار خوب در ضمن اینکه میخواستم احوالت را بگیرم میخواهم از سوی سایت ۲۴ ساعت گفت و شنودی را با خودت انجام دهم، اما نمیدانم که وقت برایت مساعد است یا خیر؟
بلی مشکلی نیست هرچه میخواهید بپرسید!
درست است ، با تشکر از خودت میخواهم بعنوان نخستین سوال قدری در مورد فعالیت های فرهنگی ، روزنامه نگاری و سایر مسئولیت های اجتماعی ات در سرزمین آسترالیا روشنی انداخته معلومات ارائه نمایی؟
جواب : – با تشکر از شما و سایت وزین ۲۴ ساعت که این فرصت را مهیا ساختید تا به گپ و گفتی با هم بپردازیم. در مورد سؤال شما باید بعرض برسانم که بنده در سال ۱۹۸۱ میلادی (۱۳۶۰ خورشیدی) برای نخستین بار همکاری ام را با مجلهء استفامت در شهر قم کشور ایران آغاز کردم و بعد ها در خلال سالهای ۱۹۸۸ – ۱۹۹۲ در شهر پشاور پاکستان مسئولیت امور فرهنگی شورای ولایتی کابل مربوط حرکت اسلامی افغانستان را بدوش گرفتم و همزمان وظایف ذیل را به پیش می بردم:
۱ – مدیر مسئول جریدهء پیام شهدا که به زبان های فارسی و انگلیسی منتشر میشد .
۲ – مدتی سرپرست جریدهء آوای هری که از سوی شورای ولایتی هرات منتشر میشد.
۳ – مدیر مطبعهء جهاد در پشاور .
۴ – مدیر کورس تایپیستی نبرد در پشاور .
البته لازم به یادآوریست که کار تایپ ، صفحه آرائی و در کل ویرایش کتب ذیل را نیز درهنگام اقامتم در پشاور انجام دادم:
در کابل در زیر ریش روس ها .
سخن اندر شرح درد های خراسانیان.
در زندان چه باید کرد.
زن در شریعت اسلامی
زن از دیروز تا امروز.
تاکتیک های حمله و دفاع .
شیعه و سنی چه فرقی دارند.
تجدید چاپ جلد اول کتاب افغانستان در قرن بیستم تألیف دانشمند فقید کشور مرحوم میر محمد صدیق فرهنگ با همکاری محترم سید عباس سجادی .
و در سیزدهم جولای ۱۹۹۲ به کشور آسترالیا مهاجرت نمودم ودر حدود بیست و یک سال است که درین کشور اقامت دارم و بود و باش می نمایم.
سوال : با توجه به پیشینهء فرهنگی و مطبوعاتی تان آیا در آسترالیا نیز به کار های فرهنگی دست دارید ویا مسئولیت کدام نشریه ای را بدوش گرفته اید یا خیر؟
جواب : بلی ! در طی سالهای اقامتم در کشور آسترالیا علاوه بر کار های روزمرهء که ناگزیر بودم انجام دهم ، از سال ۲۰۰۰ – ۲۰۰۲ میلادی ریاست انجمن افغانهای آسترالیای جنوبی را بعهده داشتم و در همان سال اقدام به تآسیس مجلهء افغانستان و جهان امروز در شهر ادیلاید ایالت آسترالیای جنوبی نمودم و به عنوان مؤسس و مدیر مسئول آن برای سه سال کار کردم . در سال ۲۰۰۳ مجله هنری گلبرگ را درآن شهر روی دست گرفتم و پس از نشر نخستین شمارهء آن به شهر ملبورن ایالت ویکتوریا نقل مکان نمودم و با همکاری دوست گرانمایه ام محترم جلال نورانی که فعلآ مشاور نشراتی وزیر اطلاعات وفرهنگ در کابل میباشند تا شمارهء دوازدهم آنرا منتشر ساختیم.
در خلال این سالها به نگارش مقالات متعدد ادبی ، سیاسی ، اجتماعی ، انتقادی ، طنزی و همچنین سرایش اشعار که اکثرآ در نشرات مختلف چاپی و انترنیتی با نام های مستعار پیمان ب ، وطندار ، هموطن ، باباعلی ، ق – ب، ب – هروی و همچنین نام اصلی قیوم بشیر منتشر شده است . و علاوتآ نخستین مجموعهء شعری ام تحت عنوان ترانه ی لالایی در سال گذشته به زیور چاپ آراسته شد.
سوال : از مجموعهء شعری تان یاد کردید ، میشود بگویید از چه زمانی به سرودن شعر آغاز نمودید؟
جواب : من از اوایل سال ۱۳۵۹ به سرودن شعر آغاز کردم.
سوال : به نظر شما شاعر خوب چه کسیست و بعنوان یک شاعر شعر را چگونه تعریف می کنید؟
جواب: شاعر خوب کسی است که در تمام مراحل زنده گی (خوشی ها و ناخوشی ها) تراوشات ذهنی اش را بصورت ساده و روان طوری بیان کند که احساس و محتوی در آن آشکار و برجسته باشد تا بر دل خواننده راه یابد.
و اما راجع به بخش دوم سؤال شما ،هرچند تا بحال باوجود اینکه تاریخ پیدایش شعر را برابر با عمر آدمی میدانند ، ولی تا کنون تعریف جامع و مشخصی برای شعربدست نیامده است و هر شاعری نظر به برداشت خودش از آن تعریف میکند و به نظر من شعر زبان گویش کلام است به شکل زیبا و یا صیقل یافته ء آن که نمایانگر احساسات پاک و بی آلایشانه ایست که از اعماق قلب شاعر سرچشمه گرفته و پس از عبور از آسیاب عقل و ویرایش اندیشه بکمک زبان بخورد جامعه داده میشود.
سؤال : بیشتر چه سبکی را در اشعار تان دنبال می کنید؟
جواب : من د ر اشعارم غالبآ سبک کلاسیک را دنبال میکنم و خودم آنها را به سه بخش تقسیم نمودم ، ۱ – اشعار وطنی و حماسی ، ۲- اشعار عاشقانه ، ۳- متفرقه ها که شامل دوبیتی ها نیز میشود.
سؤال : شما بیشتر از دو دهه از عمر تان را در آسترالیا گذرانیده اید ، تا جاییکه من اطلاع دارم چند سالی را نیز در کشور های اسلامی ایران و پاکستان سپری نمودید ، لطفآ بفرمایید که وضعیت مهاجرین را دراین سه کشور چگونه مقایسه می کنید؟
جواب : شما میدانید که هجرت نمودن در هر کجایی که باشد کار چندان سهل و آسانی نیست ، مشکلات خودش را دارا میباشد هرچند مهاجرت هموطنان ما در کشور های ایران و پاکستان که در واقع همسایگان همدین ، هم کیش و همزبان ما هستند در پیشتر از سه دههء قبل بر اساس وخامت اوضاع در کشور ما که پس از کودتای مارکسیستی ۷ ثور و متعاقبآ هجوم وحشیانهء ارتش سرخ در افغانستان بوقوع پیوست بر چند نکته مهم استوار بود که لازم است به یادهانی از آن بپردازم . طوری که میدانید افغانستان دارای دو زبان رسمی فارسی دری و پشتو می باشد که همنوایی زبان فارسی با کشور ایران و زبان پشتو با کشور پاکستان یکی از مهمترین رکن های اساسی مهاجرت بدین کشور ها بوده میتواند چون مهاجرت در کشور های غیر همزبان مشکلات متعددی را با خود دارد که خوشبختانه از این نگاه رفتن هموطنان ما به ایران و پاکستان تا حدی برای شان مشکل آفرین نبود ، هرچند برخورد های متفاوتی ار سوی مردم ومأمورین انتظامی با آنها صورت میگرفت ، اما در قبال کشور ایران یک موضوع دیگر نیز خالی از دلچسپی نخواهد بود تا بدانیم مهاجرت افغانها در ایران بر اساس دعوت رهبرفقید جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت که طی پیام های رادیویی اش بارها اعلان نموده بود که اسلام مرز ندارد!!!
ولی آیا این یک واقعیت است که اسلام مرز ندارد یا نه؟ من که شخصآ مدت هفت سال در کشور ایران زنده گی نمودم بخوبی با تجربه ای تلخی که درین راستا بدست آوردم ، دانستم که اسلام مرز ندارد فقط یک حرفی بود که رهبرفقید ایران بیان داشته بود و شاید بیان آن جمله صرف بخاطر این صورت گرفته باشد که مبادا روزی مورد سوال قرار گیرد که چرا در مورد کشور همسایه و مسلمان افغانستان که مورد تهاجم نیروهای ارتش سرخ شوروی وقت قرار گرفته بود حرفی نزده آنهم در صورتی که دولتمردان ایران قصد صدور انقلاب به دیگر کشور های جهان را در سر می پروراندیدند و از طرفی خویش را رهبر مستضعفان جهان قلمداد میکردید؟!!!
بلی در دوران اقامتم در ایران اسلامی نخستین چیزی را که بدان برخوردم نداشتن حق تحصیل برای اولاد مهاجرین درآنکشوربود که اینجانب شخصآ پس ازچندین ماه دونده گی و رفت و آمد میان تهران و مشهد و دفاتر تحصیلات عالی آنکشور بلاخره با پاسخی روبرو شدم که برایم غیر منتظره و غیر باور بود و آن اینکه مهاجرین حق تحصیل ندارند.، هر چند این معضله بعد ها با سرازیر شدن کمک های سازمان ملل متحد مرفوع گردید ، ولی برای خیلی ها همانند من دیگر دیر شده بود. همینطور چند سالی نیز در کشور پاکستان اقامت داشتم که آنجا نیز برخورد های متفاوتی میان مردم و مأمورین امنیتی بخصوص پولیس آنکشور بخوبی مشاهده میشد اما از سال ۱۹۹۲ بدینسو که در کشور آسترالیا اقامت دارم به تنها چیزی که هرگز بر نخوردم این بود که هیچگاه کسی برایم نگفته است که به کشورت برگرد، با وجود اینکه کشور استرالیا یک کشور انگلیسی زبان است و تفاوت بسیار زیاد با فرهنگ و عنعنات ما افغانها دارد ، اما برخورد انسانی آنها با مهاجرین از سراسر جهان در حدی است که انسان کمتر احساس غریبی می نماید، هرچند هیچ کجای دنیا به کشور خود آدم نمی رسد.
سوال : چون در رابطه با مهاجرت صحبت کردید بد نیست بدانیم آیا ورود مهاجرین به اصطلاح غیر قانونی که از طریق بحر وارد آسترالیا می شوند هنوز هم ادامه دارد ویا خیر؟
جواب : بلی ، آمدن مهاجرین بصورت غیر قانونی و از طریق بحر همچنان ادامه دارد و متاسفانه هفتهء قبل نیز موج عظیمی باعث شد تا یکی از کشتی های حامل مهاجرین را سرنگون سازد که در نتیجه دو نفر بشمول یک کودک جان شانرا از دست دادند.
سوال : آیا میتوانید بگویید که چه تعدادی تا حالا از این طریق وارد آسترالیا شدند؟
جواب : بلی تنها در سال ۲۰۱۲ نظر به آمار وزارت مهاجرت در حدود (۱۷۲۰۲) نفر وارد این کشور شدند و قابل یاد آوری می باشد که تا بحال بین (۱۰۰۰ – ۲۰۰۰) نفر نیز جان های شانرا دراین مسیر از دست دادند، اما آمار مشخص آن اعلام نشده است.
سوال : بفرمایید نظر شما در مورد آمدن هموطنان ما از طریق بحر که بصورت غیر قانونی می آیند چیست و چه توصیه ای برای اینعده می نمایید؟
جواب : خوب من این صلاحیت را در خود نمی بینم که به هموطنانم بگویم به آسترالیا بیایند و یا نه ! و این موضوع به برداشت و مطالعهء خود افراد ارتباط میگیرد که چه تصمیمی بگیرند ، اما آنچه را که من بعنوان یک هموطن میخواهم یاد آور شوم اینست که آمدن غیر قانونی آنهم از طریق دریا مثل این می ماند که روی شاخهء درختی بنشینیم و همان شاخه را اره کنیم .
در این شکی نیست که این مهاجرت ها بر اساس مجبوریت های عینی جامعه صورت می پذیرد ، اما نباید این موضوع را نادیده گرفت که متآسفانه در بسیاری از ین مهاجرت ها که با استفاده از کشتی های ماهی گیری نا مصئون و غیر استندارد صورت می گیرد هر از چند گاهی تلفات جبران ناپذیری رخ می دهد که باعث جگرخونی خانواده ها گردیده و در بسا حادثات یکی دونفر از اعضای خانواده نجات می یابند و متباقی با تآسف جان شیرین خویش را از دست میدهند . میخواهم به این هموطنان عزیز یاد آوری نمایم در صورتی که چنین پیشآمدی رخ میدهد آیا چه لذتی ازآن زنده گی خواهید برد، درحالیکه چند تن ا ز نزدیکترین کسان تان در جلو چشمان شما در میان آب جان میدهند و شما فقط به آنها می نگرید و هیچ کاری برای نجات شان از دست تان بر نمی آید ، لطفآ به عواقب خطرناک این سفر توجه نموده و بعد تصمیم بگیرید تا زن و فرزند تانرا سوار این کشتی های نا امن و غیر مصئون نمایید. امیدوارم پرندهء صلح بر فراز کشور عزیز ما به پرواز بیاید تا دیگر هیچ هموطن ما مجبور نباشد خانه و کاشانه اش را ترک کند.
سوال : من چندی قبل در جایی خواندم که افغانها در آسترالیا از تاریخ بس طولانی برخوردار هستند،امکان دارد دراین رابطه نیز روشنی بیندازید؟
جواب : کشور آسترالیا با داشتن تقریبی ۲۴۳ سال عمر یگانه کشوریست در جهان که افغانها از اعتبار و ارزش خاصی در آن برخوردار می باشند زیرا زحمات قابل قدری در این کشور کشیدند و با داشتن ۱۷۵ سال تاریخ دراین سرزمین بعنوان نخستین مسلمانانی هستند که صدای تکبیر گفتن شان بر فراز کوهپایه ها و دشت های سوزان این سرزمین طنین انداز گردید که در سال ۱۸۳۸ نخستین گروپ شامل ۱۸ نفرتوسط جوزیف بروس وارد آسترالیای جنوبی گردیدند که بتاریخ اول فبروری ۱۹۴۰ یک نفر آنها وفات یافت و نخستین شتر نیز در سال ۱۹۴۰ وارد بندر ادیلاید گردید و تقریبآ پس از دودهه یعنی بسال ۱۸۶۰ دولت وقت آسترالیا که با استفاده از اسب تلاش داشت تا به اکتشافات در این سرزمین پهناور بپردازد با شکست مواجه شد وناگزیر تصمیم گرفت تا تعداد بیشتری شتر و ساربانان شانرا وارد این کشور کند، چنانچه در سال ۱۹۶۶ شخصی بنام ساموئیل استکی توانست ۳۱ تن افغان را همراه با ۱۰۰ رأس شتر وارد آسترالیای جنوبی کند و همزمان سه نفر افغان بنام های دوست محمد ، بلوچ و حسن خان با ۱۲۴ رأس شتردیگر وارد ملبورن شدند. این رقم تا سال ۱۹۳۰ بالغ بر سه هزار افغان گردید که تعدادی از آنها بعد از ختم مأموریت شان دوباره به کشور بازگشتند و بقیه همینجا مقیم شدند و با زنان بومی آسترالیا (ابوریجینی ها) ازدواج کردند وتنی چند از ایشان نیز با زنان سفید پوست ازدواج نمودند. تعداد شترانی که وارد آسترالیا گردیدند به ۲۰ هزاررأس می رسید این افراد که بر اساس قرار داد های کارگری از طریق هند بریتانوی وارد آسترالیا شدندکار های مهمی را انجام دادند .
از عمده ترین کار های که افغانها درین کشورانجام دادند ارتباط خط تیلگراف از شمال به جنوب آسترالیا و همچنین خطوط راه آهن در این مسیر می باشد که براساس قدردانی ازاین خدمات ایشان دولت آسترالیا قطاری را بنام شان مسمی ساخته است که البته دو حرف نخست آنرا کم کردند و بنام :
The Ghan Express
جواب : بلی ! از آنجاییکه کشور آسترالیا یک کشور چند ملیتی میباشد ، نظر به قانون اساسی آن هر ملیتی میتواند رسوم ، عنعنات و عقاید خود را دنبال کند و هیچ مانعی برایش وجود ندارد . در هر شهر شما به چندین مسجد بر میخورید که توسط مسلمانها بنأ یافته است و نکتهء قابل توجه اینکه نخستین مسجد توسط افغانها در سال ۱۸۸۲ در شهر مری بنآ یافته و بعدآ در سال ۱۸۸۸ مسجدی در شهرادیلاید، در ۱۸۹۳ مسجدی در شهر الیس اسپرینگ ، در ۱۸۹۰ مسجدی در شهر بروکین ایل ، در سال ۱۹۰۱ مسجدی درکالگوری، در سال ۱۹۰۵ در شهر پرت و همچنین مساجدی در شهر بورک و پورت اگوستا بنآ یافته که تاریح دقیق آن روشن نیست ، علاوه بر این در سه دههء اخیر مساجد متعددی توسط اعراب ، پاکستانی ها ، ترک ها و افغانها ساخته شده که همه فعال اند و مورد استفاده قرار میگیرد.البته برخی از مساجدی که پیشتر از یک قرن قبل یعنی توسط نخستین افغان ها درین کشور بناء یافته است به موزیم تبدیل شده و علت آن نبودن ساکنین مسلمان در چندین دههء اخیردر آن مناطق عنوان شده است که با سرازیر شدن مهاجرین افغان در سه دههء اخیر بعضی از آنها دوباره نظر به درخواست مردم دوباره توسط دولت به آنها مسترد شده و در حال حاضر فعال میباشد.
در پهلوی مساجد، انجمن های فرهنگی و مذهبی نیز تشکیل یافته و در اکثر شهر های عمدهء آسترالیا فعالیت دارند و از مراسم مذهبی گرفته تا جشن و روز های ملی و تاریخی افغانها در آن تجلیل میگردد.
اگر این فعالیت ها را با کشور های اسلامی و همجوار افغانستان مقایسه کنیم باید بگوییم:
ما ز قرآن پوست را برداشتیم
مغز را با دیگران بگذاشتیم
سؤال : پس به نظر شما زنده گی مهاجرین در َاسترالیا به مراتب بهتر از ایران و پاکستان است ؟
جواب :امروزمن در حالی زنده گی ام را در این کشور می گذرانم که حدودآ ۲۰ سال و ۹ ماه از عمرم را دراین کشورسپری نموده ام. خوب آنچه مسلم است با وجود اینکه درین کشور مشکل عمده ای نداشتم تا بحال و خوشبختانه رفتار غیر اخلاقی و تبیعض گرایانه ای با من صورت نگرفته ، آنطوریکه در ۷ سال اقامتم در ایران اسلامی و یا ۴ – ۵ سالی که در پاکستان اسلامی بدان مواجه بودم ، ولی آنچه مسلم است هیچ کجایی کشور خود انسان نمیشود ، وطن وطن است حتی اگر در آن با مشکلاتی دست و پنجه نرم کنی . و ازنگاه اجتماعی طبعآ شرایط متفاوت است در افغانستان زادگاه ما ، پرورشگاهء ما و محل تحصیل و نخستین آموزشگاهء ماست و بدون شک تمام مردم افغانستان حیثیت یک فامیل را دارند ، اما زنده گی در دیار غربت هرچند در رفاه و آسایش بسر ببری ، بازهم احساس غریبی میکنی ، با وجود اینکه ما در تاریخ استرالیا خود را سهیم میدانیم و داشتن ۱۷۵ سال تاریخ در کشوری که عمرش فقط ۲۴۳ سال است مدت کمی نیست . البته زنده گی در هر کجایی از این کرهء خاکی نظر به برداشت های انسانها متفاوت است .
سوال : مزیت و اهمیت زنده گی آسترالیایی را به مقایسه ای زنده گی افغانی چگونه ارزیابی می کنید؟
جواب : خوب در هر جامعه ای انسان به موارد مثبت و منفی بر میخورد که بدون شک فرقی نمیکند که این جامعه افغانی باشد یا غیر افغانی و یا بعباره ای مسلمان باشد و یا غیر مسلمان. چنانچه در جامعه آسترالیا نیز این تفاوت ها و موارد مثبت و منفی نقش بسته است ،اما آنچه درخور اهمیت است برداشت خود شخص باشنده در محیط است که بر اساس کدام بینش و نگرش قوانین حقوقی ومدنی اجتماع را در نظر میگیرد و در آن زنده گی می نماید.یکی از مزایای که درین کشور وجود دارد مسئله تحصیلات است که در هر سن و سالی که شخص بخواهد و توانایی آنرا در خود ببیند که میتواند درس بخواند برایش این شرایط فراهم است، در حالیکه چنین شرایطی متأسفانه در کشور های همسایه ما مثل ایران و پاکستان امکان پذیر نیست و حتی مهاجر بیچاره حق تردد آزاد را ندارد تا چه رسد که این حق را برایش بدهند که به تحصیلاتش ادامه دهد!
سوال : از خبر ها می شنویم که رویهء دولت ومردم استرالیا نسبت به مهاجرین چندان خوب نیست ، تجربه عینی و شخصی خودشما در این مورد چه گونه است ؟
جواب : در خصوص رفتار مردم آسترالیا لازم است قدری به گذشته برگردیم ، شما میدانید که کشور آسترالیا در سال ۱۷۷۰ توسط کاپیتان کوک انگلیسی پیدا شد و مردم اصلی آنرا مردمان بومی یا ( ابوریجینی ها) تشکیل میدادند. با باز شدن پای سفید پوستان به این سرزمین تبعیضات نژادی به حدی زیاد بود که به طرق مختلف اقدام به ازبین بردن مردمان بومی می نمودند و در سال ۱۹۰۱ میلادی رسمآ اعلام نمودند تنها کسانی میتوانند وارد آسترالیا شوند که در قدم اول به زبان انگلیسی تکلم کنند و دوم سفید پوست باشند ، این پالیسی تقریبآ برای چندین دهه ادامه داشت تا اینکه در خلال سالهای ۱۹۴۹ – ۱۹۷۳ به تغییر این قانون انجامید و بعدها برای شان مهم نبود که از کدام کشور می آیند ، اما دانستن زبان انگلیسی را کماکان ارجعیت می دادند.
اما در چهل سال گذشته این روند تغییر یافت و امروزه از تمام کشور های جهان مهاجرین درین سرزمین زنده گی میکنند و بدون استثناء به رسوم و عقاید ملی خویش پایبندی دارند.
اما در رابطه با رفتار مردم با مهاجرین باید بگویم که رفتار شان متفاوت است مانند هر کشور دیگر ، افراد نظرات مختلفی دارند ، عده ای از آمدن آنهاییکه بصورت غیر قانونی وارد این کشور می شوند زیاد خوش شان نمی آید ، اما تعدادی هم به این عقیده اند که اگر آنها مشکلی نمیداشتند چنین زحماتی را متقبل نمی شدند. و فیصدی کمی هم اصلآ مهاجر نمی خواهند و بصورت غیر مستقیم این عمل شان را نشان میدهند ، البته یک موضوع دیگر را نباید نادیده گرفت و آن شرایط اقتصادی جهان است که در وضعیت خوبی قرار ندارد ، تورم مالی در اکثر نقاط جهان بیداد میکند ، از طرفی چند حزب حاکم بر آسترالیا نیز اختلاف نظر هایی باهم دارند و در چنین شرایط نسبتآ بد اقتصادی سرازیر شدن مهاجرین آنهم بصورت غیر قانونی هزینهء گزافی را تقاضا مینماید و چون استرالیا یک کشور سرمایه داریست ، برای یک تعداد شان سخت تمام میشود که چرا پولی را که مردم از درآمد سالیانهء شان بصورت مالیه پرداخت میکنند به چنین راهی مصرف شود.
با تشکر از اینکه به سؤالات بنده پاسخ دادید ، مؤفقیت تانرا آرزومندم.
جواب : با سپاس و اظهار امتنان از اینکه تماس گرفتید و بمن این فرصت را فراهم نمودید تا گفتنی های خودم را با شما و از طریق شما با خواننده گان محترم ۲۴ ساعت در میان بگذارم ، سرفراز و کامگار باشید.
درود و ارادت به هر دو آقایان عزیز!
دلچسب با ابعاد گسترده. هر دو مؤفق باشید!
درود به فرهنگیان گرامی محترم مهدی بشیر و قیوم بشیر !
ماشاالله چنین مصاحبۀ پر محتوا و مملو از آگاهی که این موفقیت
را برای شان تبریک میگویم .
تشکر از شهلای نازنین .شما هم زنده و سلامت باشید. مهدی بشیر
خواهر گرامی محترمه خانم عنایت . جهانی سپاس از حضور گرم و لطف تان . همیشه موفق و سلامت باشید. مهدی بشیر
سپاسگزارم خانم ولی زاده از حسن نظرتان ، سرفراز باشید!
خواهر گرامی خانم عنایت ممنون و متشکرم از حضور گرم و حسن نظر شما ، سعادتمند باشید!
ښاغلی قوم بشیر!ستاسوددوو وروڼو دهنری خبرواترو جریان می ولوست٬ډیرپه زړه پوری هنری انځوردی ٬خدای دتاسودواړه ژوندی اوسرلوړی لری.
بشیرعزیز تشکراز اینکه خاطرات ونظریات واندیشه های خود را بامادرمیان گذاشتی وحقایق زندگی را درمهاجرت ها بیان نمودید همه جوابات ونظریات شما قابل قدر وارج گذاری است
منگل عزیز تشکر إز لطف تان . شما هم زنده و موفق باشید. مهدی بشیر
دوستان مهربان و دانشورم هریک محترم مهدی بشیر و جناب قیوم بشیر به وجود هر دو تای شما افتخار میکنم ، با این سوال و جواب صمیمانه و جامع چی همه افتخاراتی را که از داشتنش خبر نداشتیم اگاهی حاصل کردیم و لذت بردیم . خداوند شما عزیزان را توفیق عطا فرماید .
با حرمت
منگل صاحب تاسوته دیر مننه کوم ، جور او بریالی اوسی!
سپاسگزارم جناب فروغ گرانمایه از حضور گرم و حسن نظرتان ، سعادتمند و سرفراز باشید!
خواهر نازنین و گرامی خانم صالحه جان وهاب واصل ، تشکر از حسن نظر تان . شما همیشه زنده و سلامت باشید. مهدی بشیر
باسلام ودرود خدمت استاد گرانقدر قیوم بشیر وبرادر نهایت عزیزم مهدی بشیر . سؤالات وجوابهای تان بسیار ارزشمند دلچسپ وخواندنی بود از معلومات تان در هرزمینه قابل قدر وستایش است ، در رابطه با مهاجرت غیر قانونی از طریق بحر یاد آور شوم که خود یکی از کسانی هستم که وارید استرالیا شدم ، من در طول عمرم مهاجرت در کشور های ایران بمدت ٧ سال ودر کشور پاکستان بمدت ١۴ سال که تا اکنون فامیلم در آن کشور هستند و١٠ سال هم در کشور عربستان سعودی بودم ، که همه کشور های مسلمان هستند ولی ازیت وآزارهای که در این کشور ها شدم هرگز فراموش نخواهیم کرد ، اما مدت اقامتم در استرالیا که یک کشور غیر مسلمان است سه سال ونیم میشود در طول این مدت اصلاً باورم نمیشود بعنوان یک افغانی مهاجر چنین زندگی آسوده در طول عمرم حتا در زادگاه ام داشته ام ، در زادگاهم تحریم اقتصادی ازطرف طالبان شده بودیم حق نداشتیم یک کیلو چای مانند سائر هم وطنانم از بازار خریداری نموده بخانه ببرم تعصبات نژادی ومذهبی زندگی را در زاد.گاهم جهنم ساخته بود بنااً مجبور شدم در پاکستان مهاجرت نمایم همانطوریکه مطلیع هستید چند سال میشود که در پاکستان هزاره ها بجرم نژاد ومذهب شان قتل عام میشود هدف از این نوشته هایم اینست که ما وامثال ما مجبوریم که برای نجات جان مان از بین هر روز مردن ویکبار مردن یکی را انتخاب نمائیم ، پس هرکه باشد راه را انتخاب خواهد کرد که حد اقل نصف امید زنده ماندن هست ، من در کشوری که هم اکنون زندگی میکنم حق تحصیل وادامه زندگی را درسن ۴۵ سالگی دارم ولی اولاد های من در کشور مسلمان پاکستان از بیم متعصبان انتحار مسلمانان از مکتب وتعلیم محروم شدند، که سخت عاشق تحصل هستند ، بنا بر این اگر شما یا یکی از هم وطنانم که مخالف مهاجرت غیر قانونی هستند بجای من وامثال مثل من میبودید چه میکردید؟؟؟ در اخیر تشکر از شما عزیزان هروی ،
محترمه صالحه جان وهاب واصل ، از حضور گرم و حسن نظرتان صمیمانه اظهار امتنان نموده سرفرازی تانرا آرزومندم!
برادر محترم آقای مسافر ، درود به شما و تشکر از حضور گرم و حسن نظر تان که حقایق را بیان کردید. منهم با شما هم عقیده هستم .موفق و سلامت باشید. مهدی بشیر
برادر نهایت عزیز و گرانقدرم سخی جان رضائی مسافر ، با سپاس و امتنان از حضور گرم و نظرات نیک شما باید خدمت شما عرض کنم که منظور بنده این نبوده که خدای ناکرده مخالف آمدن هموطنانم به این کشور باشم ، بلکه هدفم اینست که اگر خدای ناکرده حتی یک نفر از یک فامیل درین مسیر جانش را از دست بدهد دیگر اعضای فامیل چه خواهند کرد؟ آیا مرگ آن یک نفر که در جلو چشمان سایر اعضای خانواده جان میدهد و متآسفانه از هیچکسی کاری بر نمی آید تا اورا نجات دهند چگونه بر روحیهء دیگران اثرگزار خواهد شد. من بخوبی مشکلات هموطنانم را بخصوص ملیت مظلوم هزاره را در طول تاریخ میدانم و درک میکنم ، اما نمیخواهم دردی بر درد های دیگر این هموطنانم افزوده شود ، امید متوجه منظورم شده باشید و اما در مورد کشور های اسلامی بازهم لازم می بینم بگویم
ما ز قرآن پوست را بر داشتم
مغز را بر دیگران بگذاشتیم
و یا اینکه :
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیبی که است در مسلمانی ماست
متآسفانه سران حکومات اسلامی وظایف شرعی و انسانی شان را در قبال سایر ملل مسلمان از یاد برده اند. به امید سلامتی و کامگاری شما ، مؤفق باشید!
دوست بزرگواز آقای محمد مهدی بشیر! مصاحبه تانزا با محترم قیوم بشیر ، فرهنگی شایسته و شاعر توانای کشور را یک ابتکار خوب میدانم. توضیحات محترم قیوم بشیر، جامع و جالب است. امید سلسله این مصاحبات ادامه یابد
دوست دانشمند و گرامی جناب آقای رسا ، جهانی سپاس از حسن نظر و حضور گرمتان . کوشش میکنم که در آینده رضایت شما و خواننده گان عزیز را برآورده سازم . موفق و سلامت باشید . مهدی بشیر
نویسندهء توانا جناب آقای رسا ، از حضور گرم و حسن نظرتان جهانی سپاس و اظهار امتنان نموده ، سعادتمندی وکامگاری شما را آرزومندم. با عرض حرمت
عالی وزیبا بود ، جناب هروی ، بهره مند شدیم ، موفق باشید قلمت روان شاد و سرا فراز باشید. .