یکه تازیها
تاریخ نشر شنبه ۶ اپریل ۲۰۱۳ هالند
یکه تازیها
حسن شاه ” فروغ “
۵ / ۳ / ۲۰۱۳
لندن
بیا باهم ببندیم این دوکانِ صحنه سازیها
وطن بربادوتاراج گشت ازاین یکه تازیها
بهررنگی که خواستی ملتم دربند بگذاشتی
غلامی را نمی زیبد چنین گردن فرازی ها
بدولِ اجنبی رقصیده و تاحال می رقصیی
بسازِ دشمنان بنموده ای هر رنگ بازیها
بظاهر بهرِ مردم دایهٔ بس مهربان هستی
بخاک وخون کشیدی هر کدام با دلنوزیها
زِلاف واز گزافِ خود کفایی ها گریزانیم
کجا ما و کجا این کشورو این بی نیازیها
زیکسو قتلِ عام وانتحاروخود کُشی بنگر
زسویِ دیگرآن لُطف وکرم طالب نوازیها
ز یکسو لافِ استردادِ استقلال و آزادی
زسویِ دیگرآن تمدید وقتِ دست درازیها
زیکسو شوروشوقِ انتخاب وآنتخاباتست
زسویِ دیگر آن ترسِ تقـلب با اخاذی ها
که می آرد نظام ونظم قانون وثباتِ مُلک
که میگیرد لجامِ تاخت وتاز و تُرکتازیها
چه وقت آخرفروکش میکند توفان خونِ ما
کجا شد نا خدایِ کشتی در این آب خیزیها
فروغ ازدرگه خالق همیشه صلح میخواهد
ایجابت کی شود ما را دُعا از بی نمازیها
با تقدیم احترام فروغ از لندن
درود به فروغ عزیز ، بازهم زیبا و با احساس سرودید. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
درود بر شما جناب فروغ عزیز ، همیشه زیبا می سرایید!
فروغا تا بود اندر وطن دزدان بی فر هنگ
مکن هر گز شکایت از فریب و رنگبازیها
فروغ گرانقدرم قلمت سبز و احساست شگوفان باد.
ازدوست عزیزو مهربانم مهدی جان بشیر سپاس وقدردانی مینمایم که همیشه لطف دارند
برادر گرامی ام قیوم جان بشیر بداشتن دوست ما نند شما شاعر فرهیخته افتخار دارم ممنون جناب شما
عزیزدلم نذیر جان ظفر شاعر خوش ذوق وعاشقانه سرا قربان محبت وراست گویی های شما واقعاً که همینطور هست ۰
برای آنهمه اوباش وجاهل باز میگویم
مزن آتش بمیهن دستدار ازخانه سوزیها