کمند و سمند
تاریخ نشر شنبه ۶ اپریل ۲۰۱۳ هالند
کمند و سمند
ولی پوپل
۱۹ مارچ سال ۲۰۱۳ میلادی
ویرجنیای شمالئ
امریکا
***
افتاده دل به گوشــــــــۀ زلف کــمند تو
بیرون نه میرود ز برت، دردمـــــند تو
تو شهســوار حسن شدی بر زمین جان
من بســـته دل به بند و عنان ، سمـند تو
دل رفت سیر گلـشـن و گلچهرۀ تو دید
عاشـق شد و بماند ز جان پایـــــــند تو
آری دل عشاق ، ز دلخـــــــانه میبرد
آن چهر گل شـــــــکفته و قد بلنــد تو
ره طرف کوی و دکــــۀ قناد کی برد
تا دل چشــــــــیده لعل لبان چو قند تو
سازم فدات هستی و برگ و نوای جان
دلداده ات بــــگو که چه باشد پــــسند تو
تعویذ زخم چـــشم کنم مجمری ز جان
ســــــوزم دل ولی و ســـــازم سـپند تو
ولی پوپل
پوپل عزیز ، بازهم سروده زیبا و دلنشین است. موفق باشید. مهدی بشیر
ولی جان غزل، غزل دلنشین و شیرینی سروده اید، مر حبا!
قند وعسل بشربت شعرت نمیرسد
بر چشم حاسدان که نماید سپند تو
فروغ
ولی جان پوپل چشم بد دور جام ها پُرازعسل زنبور
جناب بشیر عزیزم را عرض ادب و ارادت دارم . مشکورم از لطف و
محبت شما . شادمان باشید .
جناب پیکار عزیزم ، تشکر میکنم از حسن نظر شما .
شما همواره مشوقم بوده اید.
سلامتی تان را آرزو میبرم .
شادمان باشید
شاعر گرانمایه فروغ فروغمندم را عرض ادب و ارادت بی پایان دارم .
از مهر و محبت فراوان تان سپاسگزارم .
از گزند روزگار در امان باشید .
طبع لطیف تان را سرشار و قریحۀ ملیح تان را پیوسته آبدار و پر بار
میخواهم .
سپاسگزارم
غزل بسیار مقبول و بامزه است کیف کردیم ، زنده باشید ولی جان