درد دل چپن
تاریخ نشر یکشنبه ۷ اپریل ۲۰۱۳ هالند
درد دل چپن
طنز منظوم
صادق پیکار
***
چپنم، من چپنم، لباس مردان بودم
چپنم، عبا و هم قبای خانان بودم
چپنم، نشان عزت و یک رنگی
چپنم، جای نماز هر مسلمان بودم
وای، ای وای که پژمان شده ام
چند روزیست که پالان شده ام
***
از و طن دور و پریشان شده ام
به جنوب غرب شتابان شده ام
عزت و قار من کم شده است
هر کجا که من نمایان شده ام
وای ، ای وای که پژمان شده ام
چندروزیست که پالان شده ام
***
از بدخشان بربودند مرا
به مزار اطو نمودند مرا
کندهار برده کش و کوب کردند
تا که بی وضو نمودند مرا
وای ، ای وای که پژمان شده ام
چند روزیست که پالان شده ام
***
به سر و شانۀ سر کار شدم
هم خطا کار و هم عیار شدم
روز و شب صرف سیاست کردم
از صداقت همه بیزار شدم
وای، ای وا که پژمان شده ام
چند روزیست که پالان شده ام
***
خسروی کار خرد مندانست
رهبری پیشۀ عقلمندانست
کار من فریب مردم باشد
چونکه این کار به من آسانست
وای، ای وای که پژمان شده ام
چند روزیست که پالان شده ام
صادق پیکار
درد دل چپن را نیک راوی شده اید .
چه عالی و معطر!
درود بر جناب پیکار!
سروده تان زیباست…