باده ای از دردو الم
تاریخ نشر چهارشنبه ۱۰ اپریل ۲۰۱۳ هالند
حسن شاه ” فروغ “
باده ای از دردو الم
حسن شاه ” فروغ “
۱۰ / ۴ / ۲۰۱۳
لندن
***
لاله سان داغ بدل بوده تحمل دارم
زخم برسینه بوَد ظاهرِچون گل دارم
سال ها شد که زِ رَنج وطنم رَنجورم
عُمرها شکوه ای از دردِ تجاهل دارم
چهرهٔ زردِ خزان رنگ چنان بنمایم
که ز خونابه ای اشکم سبدِ گل دارم
نخل پُربارمرا شاخه چنان بشکستند
خشک گردیده وهر روز تنزل دارم
با وجود همگی باغ اُمیدم سبز است
با سرود و سُخنی ناله چو بلبل دارم
آنقدر باده ای از درد و الم نوشیدم
که زبد مستی نه میلِ صنم ومُل دارم
هر بهار آید و ما را به خزانی ببرد
تا بهاری دیگری باز تغافل دارم
کس نپرسید فروغ ناله چرا میداری
تا بگویم که منی سوخته هم دل دارم
باتقدیم احترام فروغ از لندن
درود به فروغ عزیز ، بازهم زیبا و با احساس سرودید. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
فروغِ عزیز سلام و ارادت من را بپذیر. مدتی شکار بیماری های موسمی شده بودم که قلم را از دستم ربوده بود. فعلن خوب شده و شروع به کار کرده ام که اگر حال بوجود آمد قالی از ما خواهید شنید.
سلام وعرض ادب دارم خدمت جناب فروغ گرانقدر
هر موقع این اشعار زیبا را میخوانم بسیار لذت میبرم قلم تان رسا باد عمر پُر ثمر تان طولانی
وامیدوارم مثل سفر قبل تان برادر کوچک تان را فراموش نفرماید
از دوستان عزیزو گرامی ام آقای مهدی بشیر عزیز جناب حکیم وجناب مشفق اظهار سپاس و قدردانی مینمایم که
خود را زحمت داده ازصحت ومحبت خود اطمنان داده دلنوازی فرموده اند
فروغ گرانقدر همیشه اشعار پر از احساس تان را از درد هموطنان و وطن خوانده به خود میبالم باور کنید اشعار زیبای تان اشک انسان را بزور از چشممش بیرون میکشد آنقدر بر دل و جان اثر گذار است . خداوند قلم تانرا همیشه ریا و توانا و قریحۀ تان را روان داشته باشد عزیز .
از خواهر دلسوز وطن دوست وشاعر فرهیخته ای وطنم سپاسگذارم محبت و دلنوازی فرمودند ممنون متشکرم