دور از اصل
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۱ اپریل ۲۰۱۳ هالند
« دور از اصل»
شریف حکیم
مارچ۲۰۱۳سدنی
****
برخیز و تکانی ده ، وجدانِ خود ای آدم
در خویش بجو نقشِ ، انسانِ خود ای آدم
از اصل به دوری تو ، ره مانده و کوری تو
از چیست نمی جویی ، درمان خود ای آدم
از اشرفیی خلقت ، افتاده بدین ذلت
حیف است چنین بینی ، پایانِ خود ای آدم
بر عقل شدی حاکم ، اندیشه ترا خادم
در دستِ کی بسپردی ، فرمان خود ای ادم
جز خویش نمی بینی ، زآن رو که تو خود بینی
بردار ز چشمانت ، مژگانِ خود ای آدم
با خویش تو در جنگی ، هر آئینه را سنگی
از پشت زنی خنجر، هم سانِ خود ای آدم
خوانی به سرا داری ، صد حیف ریا کاری
بی طمع نیاری کس ، مهمان خود ای آدم
لبخندِ عیان داری ، صد کینه نهان داری
تا چند نهان داری ، پنهانِ خود ای آدم
بر اصلِ زبان و دین ، نی بر روش و آئین
با غیرِ خودت بندی ، پیمانِ خود ای آدم
از خویش دیگر بودن ، بر تر به نظر بودن
بیماریی جان کاهیست ، در جانِ تو ای آدم
تا چند جفیدن ها ، این خویش دریدن ها
بردار و به دور افگن ، دندانِ خود ای آدم
گه دین کنی سودا ، گه بر سرِ آن غوغا
برخیز و بزن قفلی ، دوکان خود ای آدم
ابلیس که یک وهم است ، گر هیچ ترا فهم است
زولانه بزن در پا ، شیطانِ خود ای آدم
شریف حکیم
جناب حکیم عزیز ، واقعاً عالی است . کیف کردم،خواندم و باز هم کیف کردم و دوباره خواندم و لذت بردم عالی سروده اید.زنده باشید. مهدی بشیر
معقولانه رنگ گرفته و با احساسات،زیبایی!
جناب حکیم توانا درود برشما
بسیار زیبا سروده ید دست تان درد نکند
ایـکاش بـودی حمدم تاشـاد بـودی هـردم
دردم من وتو اینست پیـدا نـشود آدم
ممنونم از محترم بشیر ، نذیر جان مشفق و شهلا جان .
حکیم عزیزو گرامی خدا کند که حرفهای زیباو دلپذیرشما این وجدان ها را بیدار کند وگرنه این آدم فکر میشودکه وجدان نداشته یا اینکه آنها را زندانی کرده اند
بسیار یک سروده زیبا و دلچسب است
موفق باشید دوست عزیز آقایی حکیم
جناب حکیم نه تنها اشعار ناب ات ماند گار است بل احساس و مردم دوستی ات هم ماندگار و قابل تمجید وشکران است مو فقیت های مزیدی برای تان آرزو میبرم.