عطار
تاریخ نشر چهارشنبه ۱۷ اپریل ۲۰۱۳ هالند
نذیر ظفر
عطار
نوشته : نذیر ظفر
۱۴ / ۴ / ۲۰۱۳
***
تو ای سیمن بدن در فکر من بسیار میگردی
زدل بیـــرون نمیگردی ولی بی یار میگردی
همه بهر تفرج میرود گلــــــــشن ؛ ولی هردم
خجا لت میدهی بر گل چو بر گلزار میگردی
بجای باده از دست تو گل می ریزد ای ساقی
شراب گلفــشان داری که چون عطار میکردی
دل گپ نا شنو را گفتم از عـــــــشق بتان بگذر
ورگرنه چون قلــــــند ر بر سر بازار میگردی
بگو بر واعـــظ منبر که دیشب را کجا بودی
به پــیش چشـــــم ما با تسبیح و دستار میگردی
ظفر کم کــن زدل این غصه ها و رنج دنیا را
ازین غـــــمها درین آواره گی بیمار میگر دی
نذیر ظفر
ظفر گرامی ، بازهم سروده زیبا و دلنشین است . موفق باشید. مهدی بشیر
بیا ای ساقی مجلس بده جامی دیگر ما را
مرا مست وخراب بنموده وهوشیارمیگردی
فروغ
مدهی سرمایه را از کف دراین دنیاِ سرگردان
وگرنه همچو (جوهر) بی کس ونادار میگردی
جوهر.
جناب مهدی بشیر عزیز از الطاف تان سپاسگذارم.
فروغ دیده گان وجوهر قلبم از شما یان اظهار سپاس و از ابیات زیبای تان تمجید قلبی میکنم قلم تان رسا باد.