آتش
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۸ اپریل ۲۰۱۳ هالند
(آتش)
شهلا لطیفی ولیزاده
***
،استقبالیه ام از یک بیت استاد حیدری وجودی
دست بدست من بده تا سیــــــــــنه ها روشــن شـــود
من تو شوم تو من شوی تن جان شود جـان تن شــود
حیدری وجودی
““““““““““
آه زآتش بشکند
شبنم و اب پُرهوس
قطره به قطره ریز به ریز دریاچهء خُتن شود
تا بوسه ها بر شکنم زان شفق داغ لبان
کآنِ بلورین برمد، قرمزینش بتن شود
لمس نقاط مطبوعش پرده گشایم یک بیک
معجز حسش بر دلم نقش پُر از شکن شود
تازه کنم من هرنفس بآن عطر خوشبوی وجود
شرر و مستی سر دهم تا اشتیاق پهن شود
نغمات دلفروز عشق پردهء احساس بِدرد
پیچش مستی های دل دَور قلوب وطن شود
رنگ تبسم فگنم ان سر و هم صورت ناز
بآن اشعهء جلال عشق ظلمات دل روشن شود
شهلا
شهلای عزیز به سلامت باشد. بازهم سروده زیباست . موفق باشید.
مهدی بشیر
نرگسِ نیمه خواب ها ،یاسمن وگلاب ها
هر گلِ کی دراین چمن لاله انجمن شود
جوهر.
شهلاجان تبریک باشد
سوژهٔ نوشُگفته ات رَونقِ هرچمن شود
نظم اگر دهی بشعر زیبِ دیارِ من شود
فروغ
گیسو ز چهره زن کنار تا بچمن دمد بهار
سنبل تر کنار جو همدم یاسمن شود
بر شکن استعاره را دور بهل کنایه را
شعری زدل سرای تا سوز دلت سخن شود
زیبا سروده اید
ممنون تان بزرگوارم جناب بشیر گرامی!
جناب جوهر ارجمند را سپاسمندم از حضور ِ پاکیزهء شان با ان هدیهء دلانگیز!
آه دوست عالیقدرم جناب فروغ،نظمش میدهم صرف برای پسند شما در غیر ان نظم را از دریچهء خیال برون آویخته ام،ههه ههه.با مهر!
دوست فرزانه ام جناب یوسفی عزیز را امتنان از حضور و از آن هدیه،هر دو چه با صفا!