نفهمیده برفتم
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۸ اپریل ۲۰۱۳ هالند
نفهمیده برفتم
حسن شاه ” فروغ “
۱۸ / ۴ / ۲۰۱۳
لندن
***
یک گل زگلِ رویی توناچیده برفتم
هرجا زگلِ رویی تو شر میده برفتم
نالیده چوبلبل همه شب ازغمِ هجران
حرف و سُخنی از گلی نشنیده برفتم
صد تعنه زِهرخاروخسی را بشنیدم
ازحرفِ کس ونا کسی رنجیده برفتم
لبخند زدی غُنچه نما بر رُخ اغـیار
بگریسته از ترسِ تو خندیده برفتم
درجنگِ محبت دل و دین باخته اما
صد تیر بدل خورده و پیچیده برفتم
ازدردِ دلِ خویش بکس،حرفی نگفتم
با اشکِ سرازیر شده ازدیده برفتم
درفصل بهار آمدی روی تو ندیدم
چون بادِ خزان خَسته و غلتیده برفتم
دانسته ای آنم که درعشق وفا نیست
فهمیده ای، ازعشق نه فهمیده برفتم
چون شمع ببزمِ دگران بود فروغ ام
تا دامن خویش سوخته برچیده برفتم
باتقدیم احترام فروغ از لندن
فروغ گرامی ، خیلی عالیست . از خواندن آن لذت بردم . زنده باشید . مهدی بشیر
درکشورِ خوبان جهان خانه به خانه
آستانۀ در گاهی تو پالیده برفتم
جوهر
من خاکِ دَرم خانه وکاشانه ندارم
گردِ قدمیِ دوستم و نالیده برفتم
فروغ
با همه سوز اش زیباست! درود!
تشکر خواهر شهلا جان ولی زاده