غنچه های تن
تاریخ نشر چهارشنبه ۲۴ اپریل ۲۰۱۳ هالند
(غنچه های تن)
شهلا لطیفی ولیزاده
***
با آن لمس حست
دگرگونی
حالم را به عطش هوسها میبرد
چو آن برگ تخیل روی زلال امید
و من
با تراوش های گلبرگ تنم
مست و خیزان شفق داغِ حریم را
بتجلی منشینم
تا که ان قطره بریزد ز آبگینه ای غلیظ لذت
ذره ذره بروی شوق غرین
و دست و پا ام لرزد سخت با آن لمس وجود
چو طلوعِ آن بهاران قرین
و غنچه های تن شگوفان یک یکش چه بیشمار
سبز روید در اعماقِ برین
شهلا
شهلا جان ، بازهم طرح زیبا و عالیست . موفق باشید. مهدی بشیر
مثل همیشه سرشار از زیبائیست…درود بر خواهر ولیزاده
تو دراعماق قلب،آلاله ای رنگین میکاری
تو بهتر از بهاران لاله و نسرین می آری
فروغ
شـاخـــۀ گل مـگـذاریــد بـه روی کفنم
از رگِ خونِ تنم گل بـه کفن پوش کنید
جوهر
بسیار زیبا خواهر نازنینم شهلا جان قلم تان همیشه رسا و طبع تان شاعرانه باد
صالحه
جناب بزرگوارم بشیر گرامی،یکبار دیگر از شما تشکر!
رویین عزیز را نهایت مشکورم که پاکیزه دل اید و مهربان!
جناب فروغ گرانمایه،هدیهء تان که چه دلانگیز است بمانند آن احساس تان. جهانی امتنان!
گرانقدرم آقای جوهر،بهروزی و شادی شما را آرزومندم توأم با امید و تمنا…….
بانوی زیبا را متشکرم از حضور و پیام دلپذیر شان. با مهر!