معصومم
تاریخ نشر یکشنبه ۲۸ اپریل ۲۰۱۳ هالند
معصومم
فریده اکبری
***
چون باد بی رحم
چون ابر تیره
و چون سنگ سر سختی
اما من هنوز هم به تو پناه می آورم
چون تو یک مرد هستی
چون زندگی مثل شب تاریک است
و بی رحم تر از تو
می نوازم آرام
چون آن باد پاییزی و گبر های غرورت را فرو می ریزم
و آرام میخندم
و اشک می ریزم
و تو همچنان بی رحمی چون ابر تیره چون سنگ سر سختی
و من مثل همیشه معصومم
فریده اکبری
فریده جان عزیز ،بار دیگر خوش آمدی ، امید که صحتت خوب باشد . سروده زیباست . موفق باشید. مهدی بشیر
Farida jan e aziz dokhtare waqean ziba masoom wa ba estedad eftekhare keshware ma hastid waqti dar kabul bodid yak mosaheba hamrahe shoma dashtam mina sharifi
فریده جان عزیز باز هم مثل همیشه زیبا و با احساس سروده اید این همه نمونه ای از استعداد بی نظیری هست که در وجود شما نهفته است شما افتخار کشور ما هستید به امید موفقیت هر چه بیشتر تان و به امید شعر های بیشتری از شما
بعد ازسلام و تعارفات دوستانه، میخواهم به عرض برسانم که از حضور خود در پنجرۀ ۲۴ ساعت و همکاری ادبی با آن خیلی خورسند م و هم چنان برخورد دوستانه و فرهنگمآبانه تانرا در برابر خود به دیدۀ قدرمی نگرم. حضورمن دراین بودگاه برای خودم خیلی آموزنده بود ودراین مدت کوتاه تجارب زیادی آموختم و اندوختم.
دخترم آفرین بر تو چقدر زیبا احساسات ظریف و دخترانه ات را با مهارت در این شعر گنجانیده ای که فقط یک مرد میتواند آنرا با تمام وجود درک کند فقط یک پدر مثل من وقتی شعر زیبایت را خواندم به یادم آمد که دخترم سحر که چند سالی از تو بزرگتر است همیشه با من دعوا و گفتگو می کرد اما به محض اینکه یک چیزی از سر الماری کار داشت با ابروهای در هم رفته و ناز کده از من که در اصطلاح با من قهر نیز بود می خواست تا به او کمک کنم هم خنده ام میگرفت و هم بسیار دوست داشتم کمکش کنم احساس پدر بودن میکردم احساس یک مرد بودن. با تمام وجود معنی شعر تو را درک کردم موفق باشی نازنین
من عاشق شعرهای زیبای شما هستم. مثل همیشه زیبا سروده اید دوستدار شما رویا ارجمند از کابل