طهارتِ دیده
تاریخ نشر یکشنبه ۲۶ می ۲۰۱۳ هالند
« طهارتِ دیده »
شریف حکیم
می۲۰۱۳سدنی
***
چرا بخانۀ من رنگِ آفتابی نیست
به شاخ و پنجۀ سبزم گلِ شبابی نیست
ز گنجِ خندۀ خورشیدم ار نصیب نبود
چرا به بزمِ شبم رقصِ ماهتابی نیست
کجا روم به چه فالی بجویمت ای دوست
به خانه زآن دُرِ شیرازی ام کتابی نیست
هوای دیدنِ در خوابت آرزوست ولی
ز بخت تیره به چشمم اثر ز خوابی نیست
چگونه دیده طهارت کند برای حضور
سبوی چشمِ مرا سالهاست آبی نیست
به نشئه می نرسد دل به مسندی که در آن
ز عشق ساغرو پیمانه را شرابی نیست
به هر طرف ز چراهاست پرسش و از چون
دریغ در کفِ اندیشه ام جوابی نیست
چه جای شکوه اگر دوست ناخوش است زما
برای دلخوشی اش نزد ما ثوابی نیست
ز خط چو پا بنهی کج توئی و موجِ عذاب
مگو که شیوه و رسم ورا عتابی نیست
شریف حکیم
بازهم خواندنیست . درود به حکیم عزیز. مهدی بشیر
بسیار غزل نغز و آراسته با کیفیت های مضاعف شعری است مخصوصاً این بیت
چگونه دیده طهارت کند برای حضور- سبوی چشم مرا سالهاست آبی نیست .
سراینده و غزلگوی بمانید دوست عزیز شریف جان حکیم
شریف جان عزیز ! با این نغز سرایی ، شما را نه نیازی به رنگ آفتابست نه احتیاجی به گل شباب . شما مضامین تازه را با متانت و جزالت میسرائید .
درود
عرض ارادت خدمت محترم بشیر با مهربانى هاى همیشگى شان .
همچنان از ولى جان پوپل و همایون جان جهانى سپاس که با الفاظ گرم شان مرا نواخته اند.