سر گردان
تاریخ نشر شنبه ۱۷ آگست ۲۰۱۳ هالند
شاعران عزیز و خواننده گان گرامی !
این دوست ما که تازه به ۲۴ ساعت پیوسته چنین نوشته ا ند:
بنده خیلی به شعر علاقه دارم و از خواندن اشعاری که در سایت شما نشر میشود بسیار لذت می برم. اگر امکان داشته باشد این شعری که تازه سرده ام نشر کنید تا دوستان نظریهٔ خود را ابراز کنند و از راهنمایی های آنها مستفید شوم .
امیدوارم به تقاضای وی لبیک بگوئید. مهدی بشیر
سر گردان
سلیمان غایب
تنها منم تنها منم روی خط سرخ خطر
این جا منم این جا منم افکار من سوی دگر
ازین دل پُر خون من از دیدهٔ مجنون من
از حالت افسون من یارم کجا دارد خبر
با ثروت و پول و طلا دل رفته در دام بلا
گفتم ببین آخر دلا خاک سیاه کردی به سر
چون خانهٔ ویران شدم با باد هم یکسان شدم
بیهوده سر گردان شدم دلدار دارم پشت در
خالی نمودم دوش را از یاد بردم هوش را
باطل نمودم گوش را شب ناله کردم تا سحر
عقلم به من بیگانه شد دل در قفس دیوانه شد
درد دلم افسانه شد تیر جفایی در کمر
دُرد شراب کینه ام سوزد درون سینه ام
با مستیی دیرینه ام در جام دارم درد سر
در جنگ با انسان شدم یک لحظه بی ایمان شدم
غایب زِ هَر میدان شدم از دیده ها دارم حذر
سلیمان غایب
سلیمان جان غایب
خدا نه کند سرګردان باش
غایب باش ، حاضران هم غایب اند
غایبان این جا ، مصاحبان درګاهند
سلام خدمت برادر مهربان اقای مهدی بشیر وشاعر جوان
ماشاالله اگر این تازه کار باشد پخته گی اش از همین حالا معلوم است صرف در چند جا شاید اشتباه تایپی با شد
۱/ بیت اول مصرع دوم بجای از این دل+++ زین دل پرخون من
اگرنوشته شود ، زیرا در وزن مطابقت میکند .
۲/ بیت سوم مصرع دوم اگر نوشته شود گفتم ببین اخر دلا ،
دروزن مقبول می افتد .
موفقیت های بیشتری نصیب شان باد .
سلیمان جان عزیز سرودۀ تان از لحاظ عروض فکر نکنم ایرادی داشته باشد.
درین بیت :
عقلم به من بیگانه شد دل در قفس دیوانه شد
درد دلم افسانه شد تیر جفایی در کمر
مقصد تانرا از تیر جفا در کمر ندانستم ، در معانی دقت کنید شما قریحه شعری دارید و آهنگ ها و سجع بسیار بکار برده اید .
موفقیت تان را آرزو دارو
همایون جان محترم بسیار تشکر ، ازین دو بیت مقصدم این است که آن قدر رنج دیدم که از دلتنگی ام دوستان خبر شدند و بطور افسانه یکی برای دیگر حالت مرا بیان می کردند
خواهر محترم عزیز ه جان عنایت
خیلی ممنونم از ابراز نظر شما ، در بیت اول مصرعهٔ دوم شاید حق با شما باشد اما به نظر من وزن درست است ، در بیت سوم مصرعهٔ دوم سخن شما به جای هست زیرا حرف ب را فراموش کرده ام
محترم محمد یوسف جلال تشکر ، سرفراز خوشنود باشید
سر گردانی کار چرخ زمان هست …
دوست گرامی صفا آوردید!
بنظرم احساس و قلم تان معطر است، شگوفایی شما را آرزومندم. با درود و مهر!
غایب عزیز خوش آمدی در کانون ادبی و گلشن شعر ۲۴ ساعت .
خواننده گان گرانقدر جناب پروفیسور داکتر سلیمان ظفر غایب که از مدتها ست به شاعری اشتغال دارند و مدت بیش از ۳۵ سال را در فرانسه بتدریس علوم پر داخته اند و خوش به قریحه شان که با وجود مهاجرت طویل المدت در سرایش شعر سنتی ید طولا دارند و این اولین بار است که خورشید جمال شان در آسمان رسانه ۲۴ ساعت میدرخشد و مو فقیت های بیشتر این بزرگوار را از کردگار تمنا نموده و همکاری شانرا متداوم خواهانم ایشان به صفت استاد در فرانسه مشغول وظیفه اند و از استعداد خارق العادهء بر خور دار اند ؛ سرودهئ دلنوازش باعث نوازش روح ام گردیده الهام اش گرم و شگوفا باشد
اگرازانصاف نگذریم غایب عزیز سرودهٔ تان خیلی خوبست چنین اشتباهات همیشه صورت میگیرد وهستاً بسیارکسانیکه دعوای استادی دارند اما درسروده هایشان نه تنها اشتباه دروقت تایپ کردن صورت میگیرد بلکه ازلحاظ وزن وقافیه هم اکثراً مشکلاتی وجود دارد سروده های خود بنده هم یک عالم کمبودی های خود را دارد اگراین ازسروده های اولی تان باشد وفوتوی شما هم بیانگرسنِ واقعی تان باشد هنوزنام خدا جوان هستید ادامه دهید انشا الله که آیندهٔ درخشان دارید به امید موفقیت شما وهمه جوانان آینده ساز کشورم ـ فروغ ازلندن
شهلا جان یک جهان تشکر از مهربانی شما پیروز صحتمند باشید
از اظهار نظر و معلومات همه دوستان و شاعران گرامی جهانی سپاس . شعر زیباست .موفقیت عایب عزیز را آرزو میکنم. مهدی بشیر
از آقای محترم مهدی بشیر و همهٔ شاعران با استعداد و دوستان سایت ۲۴ ساعت متشکرم ، نظریات و رهنمایی های شما برایم از نگاه شعر و ادبیات مفید بوده و دریچهٔ قوانین شعر و ادبیات فارسی را به رویم باز می کند. قسمیکه از آقای همایون عا لمی عروض را برای اولین بار شنیدم و دنبال تشریحات آن رفتم .
در حالیکه ادبیات فارسی را بی حد دوست داشتم ، بیشتر از چهل سال پیش از افغانستان به فرانسه برای تحصیل آمدم و بد بختانه دیگر زمینه مساعد نشد که به شعر و ادبیات دسترسی کنم . عکس دوران مکتب را برای آقای محترم مهدی بشیر فرستادم زیرااز نگاه شناخت زبان فارسی ازان زمان به این طرف پیشرفت نکرده ام، بلکه کمی فراموش هم کرده ام.
قسمی که میبینید از اکثرشما مسنتر هستم.
امید وارم که از کمک و رهنماهی شما ادبا در شناخت شعر و شاعری پیشرفت کنم .
خداوند به همهٔ شما عمر دراز ، صحت خوب و خوشبختی نصیب کند.
سپاسگزار همهٔ تان
سلیمان غایب
غائب گرامی درود بر شما
بر بزم عاشقان شعر و غزل ، درین کلبۀ پر از صفا و صمیمت و آگنده از محبت و همدلی و همنوایی خوش آمدید . تا جائیکه از نوشته های بالا استنباط میشود. از تجارب والای زندگی بر خوردار و از استعداد بسیار خوب شعری ما شالله سر شار هستید. چیزی که با در نظر داشت نکته چینی های شخصیت های دانشمند و شاعران توانا خانم عنایت و محترم عالمی ، فروغ صاحب و جناب ظفر عزیزان دیگر این بزم ، در کلام تان به وضاحت دیده میشود ، کمی های تمرینیست که برای هر تازه نفس یک امر طبعیست. این کوجکترین این بزم از نظر فهم و دانش تخنیکی شعر ، اصلا به خود این اجازه را نمی دهم که در برابر بزرگان حاضر درین دریچه نظر اصلاح کارانۀ از خود بر شعر زیبای تان ابراز دارم، اما تجارب و تعمق و مطالعه و تمرینات متداوم که حاصل آن ۱۳ اثر ادبی میباشد به من این جرأ ت را میدهد که با زبان بی زبانی برداشتم را از کلام زیبای تان درج صفحه سازم تا بتواند در صورت پذیریش آن در جهت مثبتش قدم کوجک آغازین ، برای گام بزرگی تا انتهای این سفر پر از عشق و عطوفت تان گردد. و آن کمرنگی احساس است . شعر تان با تمام توا نایی کلمات «احساس » کم دارد حتی گفته میتوانم که ندارد . وقتی شعر فاقد احساس باشد، ترکیبیست از کلمات موزون و مقفی که مطمئن هستم هر شاعر توانای امروز در اغاز این مشکلات و کم تجربه گی را گذشتانده و خدا را شکر که شما عزیزانیکه تازه درین راه قدم میگذارید دارید دوستان و هموطنان دلسوزی که تجارب و اندوخته های تخنیکی شان را درین عرصه با شما شریک میسازند . و امید میبرند که شاعران تازه نفس و نو آغاز شان این به اشتراک گذاری تجارب شان را به فال نیک گرفته از آن بهره ور شوند .
چرا این همه پر گویی دوست تازه وارد و مهربانم ؟
زیرا هزار فیصد مطمئنم که اگر شروعات کار تان اینست انجام کار های تان محشری بر پا خواهد کرد انشالله.
آرزو از گفته های بنده خدای نا خواسته آزرده خاطر نشده با چشم باز حسن نیت حسابش کنید و در صورت خواست خود تان بران توجه لازم مبذول دارید .
با عرض حرمت