بی تابوتان خدا پیمان
تاریخ نشر یکشنبه ۲۷ اکتوبر ۲۰۱۳ هالند
بی تابوتان خدا پیمان
شعر از احمد منیر ( فنیاد)
شب یکشنبه ۲۳ / ۹ / ۲۰۱۳
آمریکا
*****
شکستی قامت سر و گل و ریجان پلچرخی
دو کونین در فغان آمد ز آن داستان پاچرخی
هرآنکو مرد آزاد و غیورواهل ایمان بود
بودی خار به چشم ناکس روسان پلچرخی
صدای شیون زنجیر ها در آسمان باقیست
که باشد داغ پیشانی نامردان پلچرخی
زمین غرق تلاتم شد که یاران خدا پیمان
به دست و پای شان زنجیر ، بگورستان پلچرخی
صدای نعره تکبیر شیران خدا هر شب
کرملین را بلرزانید در آن دوران پلچرخی
که ما آزاده و آزاد میمیریم و دل شادیم
که اسم ما بود ثبت دل یاران پلچرخی
مزار ما نمی ماند به زیر خاک غم مدفون
هزاران لاله میروید به هر باران پلچرخی
مکن مادر فغان از جسم بی تابوت فرزندت
ببین عرش و سما و قدسیان گریان پلچرخی
یقین دارم که خون ما بگیرد دامن دشمن
نگر پیراهن خونین قصابان پلچرخی
بلند در پایه های دارسر مذدور بی فرهنگ
یتیمانم شوند شاد و دل خندان پلچرخی
وجا الحق ندا در آسمان و از زمین خیزد
با ی ِذنبّ شنو از مکتب قرآن پلچرخی
صدای شیون زنجیر ها از آسمان تیریست
به چشم کور نامردان بیوجدان پلچرخی
بروی تربتم سمبول عزت را بلند بنما
که دشمن تا ابد لرزد ز قبرستان پلچرخی
کتاب نا م ما اوراق زرین وطن گردد
به لطف حق به قرب او شویم مهمان پلچرخی
چی مادر ها به سوگ تان نشست در گوشه ی عزلت
ذبیح ها گشت مات تان به این قربان پلچرخی
بدانند قاتلان تان که روز انتقام حق است
بلند در چوبه های داربیک فرمان پلچرخی
نماز شکر را برپا نمایند وارثین خون
جماعت ها به پا سازند در آن زندان پلچرخی
زخون مژه ات( فنیاد) نوشتی شعر آزادی
به پاس جشن خون پاک و با ایمان پلچرخی
شب یکشنبه
۲۳ / ۹ / ۲۰۱۳
آمریکا
شعر از احمد منیر ( فنیاد)
دوست گرامی آقای احمد منیر ( فنیاد) سروده زیبا ، عالی و با احساس است . موفق باشید. مهدی بشیر
اﺭﺝ ﺑﺮ ﺷﺎﻋﺮ ﺑﺎ ﺩﺭﺩ و ﺩﺭﻙ اﺳﺘﺎﺩ اﺣﻤﺪ ﻣﻨﻴﺮ (ﻓﻨﻴﺎﺩ )و ﺩﺭﻭﺩ ﻧﺜﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺑﺮاﺩﺭ ﻋﺰﻳﺰاﻟﻘﺪﺭﻡ ﻣﻬﺪﻱ ﺟﺎﻥ ﺑﺸﻴﺮ ﻫﺮﻭﻱ اﺯ ﻭﺳﻌﺖ ﻟﻂﻒ و ﻣﺮﺣﻤﺖ ﺷﻤﺎ .