کفش خسته
تاریخ نشر دوشنبه دوم دسامبر ۲۰۱۳ هالند
کفش خسته
شهلا لطیفی ولیزاده
****
دخترک کفش نداشت
کفش ی سالم
آنهم که بود رنگش گرفته چون آسمان غمزده ی زمستان
میانش سرد
چو قطعات یخ عقب پنجره ی تنها بروی جاده کرخت پُر شلوغ بازار
پوست خسته اش شبگون از سردیهای گردش دوران
که از یک پا به پای دیگر
سالها به رقص بودند و نالان
پس کفش چون دخترک
خسته بود
خسته
از محتاجی
از کدورت
و از همهه دُرشتی ها و بی رحمی های بخت
در لای قلب زمان
شهلا
شهلای عزیز ،سروده زیبا ، عالی و مملو از احساس است. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
بزرگوارم جناب بشیر، نهایت مرهون اینهمه لطف و کرامت کلام شما هستم.
با درود بی پایان.